کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
حدیث سی و هفتم1 ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

حدیث سی و هفتم
 و بالسند المتصل الی الشیخ الجلیل ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی (طاب ثراه) فی (خصاله) فی باب ( التاسع و العشرین) عن محمد بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی رضی الله عنه ،
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الهمدانی ، مولی بنی هاشم عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ ضَمْرَه بْنِ حَبِيبٍ قَالَ سُئِلَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) عَنِ الصَّلَوه.
 فَقَالَ (صلی الله علیه و آله) الصَّلَوه مِنْ شَرَائِعِ الدِّينِ وَ فِيهَا مَرْضَات الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لِلْمُصَلِّي حُبُّ الْمَلَائِكَه وَ هُدًى وَ إِيمَانٌ وَ نُورُ الْمَعْرِفَه وَ بَرَكَه فِي الرِّزْقِ وَ رَاحَه لِلْبَدَنِ وَ كَرَاهَه للشَّيْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْكَافِرِ وَ إِجَابَه لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ زَادُ الْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْيَا لِلْآخِرَةِ وَ شَفِيعٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أُنْسٌ فِي قَبْرِهِ وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوَابٌ لِمُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ وَ تَكُونُ صَلَاه الْعَبْدِ عِنْدَ الْمَحْشَرِ تَاجاً عَلَى رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلَى وَجْهِهِ وَ لِبَاساً عَلَى بَدَنِهِ وَ سِتْراً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّارِ وَ حُجَّه بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ وَ نَجَاه لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّه وَ مُهُوراً لِلْحُورِ الْعِينِ وَ ثَمَناً لِلْجَنَّه بِالصَّلَوه يَبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَى الدَّرَجَه الْعُلْيَا لِأَنَّ الصَّلَوه تَسْبِيحٌ وَ تَهْلِيلٌ وَ تَحْمِيدٌ وَ تَكْبِيرُ وَ تَمْجِيدٌ وَ تَقْدِيسٌ وَ قَوْلٌ وَ دَعْوَهٌ.
ترجمه:
به سند متصل به شیخ جلیل بابویه قمی (طاب ثراه) از باب بیست و نهم خصال روایت می کنم (مولف) که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارۀ نماز سئوال شد فرمودند: نماز از ارکان دین و محل رضایت پروردگار عزوجل ، و روش انبیاء و موجب محبت فرشتگان و نیز وسیلۀ هدایت ، ایمان ، نور معرفت ، برکت در رزق و آسایش بدن و دور شدن شیطان و سلاح بر ضد کافر است و هم چنین اسباب اجابت دعا و قبولی و توشۀ مومن دردنیا برای آخرت و شفیع بین او و بین ملک الموت می باشد و نیز مونس گور و فرش زیر جسم و جواب پریشگران در قبر است.
نماز در روز محشر تاج است بر سر نماز گزار و نور است بر صورت وی و لباس است بر پیکر او و مانع است بین او و آتس دوزخ و حجت است میان او و پروردگار جل  جلاله و وسیلۀ نجات بدن است از آتش و گرنامۀ صراط است و کلید برای بهشت. و کابین حورالعین و بهاء و قیمت بهشت.
بنده بوسیلۀنماز به درجۀ علیاء می رسد زیرا نماز تسبیح و تهلیل و ثناء و ستایش و تمجید و تقدیس و دعا است.
«بیان»
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) : ( الصلوه من شرایع الدین) ظاهراً مراد از کلمۀ (الصلوه) نماز مقرری است که اول آن تکبیر و آخر آن تسلیم است و (شرایع) جمع شریعت.
در مجمع آمده است: (الشرعه بالکسر الدین و الرشع و الرشیعه مثله ماخوذ من الشریعه و هی مورد للاسقاء سمیت بذلک لوضوحها و ظهورها و جمعها شرایع و مالمنهاج الطریق الواضح المستقیم) پایان.
و در عبارت حدیث چند وجه به نظر می رسد:
1- نماز از جمله عباداتی است که خدای تعالی برای بندگان قرار داده و واجب نموده است.
2- نماز به جهت اشتمالش بر گروهی از اسماء الحسنی که روشنگر صفات علیای حق تعالی هستند طوری است که هوشیار بیدار دل در آن شک نمی کند که از جانب خدا نازل شده و نیز از همین نظر دلیل روشنی است بر صحت دینی که نماز پایه آن است.
3- به نماز دین نمازگزار شناخته می شود و اسلام او معرفی می گردد.
4- نماز سبب روشنائی دین می شود نزد نماز گزار ، یعنی دین علت ظهور نور بصیرت در قلب او می گردد و برای او حقیقت دین روشن می شود و در قلبش نور اسلام ثابت می گردد و راه مستقیمی است که سالک را به سوی خدای تعالی می کشاند و بدین وسیله می رسد به آنچه مقربین به آن رسیده اند و به وسیله آن دین نماز گزار ظاهر و ایمانش شناخته می شود و نماز گزار بر دین خود پی می برد.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله): ( و فیها مرضات الرب عزوجل) مرضات به فتح میم محل رضایت است . در مجمع آمده است: ( و شهاده ان لا اله الا الله مرضات للرحمن ای محل رضاء تعالی).
فرمایش حضرت( صلی الله علیه و آله) : (و هی منهاج الانبیاء) یعنی نماز طریقۀ سیر ابنیاء است به سوی خدا و شاید مراد این است که انبیاء به وسیلۀ نماز به جوار قرب رب العالمین رسیده اند.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) :  (و للمصلی حب الملائکه) چون نماز از افعال ملائکه است چنان که از اخبار استفاده می شود که برای هر صف از ملائکه عمل خاصی از نماز مقرر می باشد بدین معنی که بر خی از آنهاهمیشه مشغول قیامند و برخی همیشه در حال رکوع و دستۀ دیگر نیز همیشه در سجود و به علت جامعیت وجود انسان نماز که جامع جمیع افعال ملائکه می باشد بر  او واجب شده است و به همین علت است که ملائکه نماز گزار را دوست می دارند و بدیهی است که هر دسته از ملائکه آن قسمت نماز را دوست می دارند که وظیفۀ آنها است و نیز کسی را که مشغول به آن فعل باشد. پس به جمیع افعال نماز آن که نماز می گذارد نزد جمیع ملائکه محسوب خواهد بود.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) :(و هدی و ایمان) یعنی نماز به دو جهت سبب هدایت نماز گزار به راه مستقیم می گردد:
اول: برای نماز خاصیتی است که خود هدایت است.
دوم: نماز مشتمل بر  دعاء است مانند: ( اهدنا الصراط المستقیم) (1) بنا به فرموده خدای تعالی: (ادعونی استجب لکم ) دعا مقرون به اجابت است پس گویا چنین می نماید که نماز نفس هدایت و عین آن باشد.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) : ( و نور المعرفه) شک نیست که غرض و منتهای مقصود از جمیع عبادات مخصوصاً (نماز) که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) آن را رکن دین قرار داد به جهت قرب به سوی خدای عزوجل است اگر چه در آن اغراض دیگری مانند تعظیم و عبودیت و خضوع و خشوع و پاک شدن از کبر وجود دارد ، چنان که در نهج البلاغه امیرالمومنین(علیه السلام) رسیده است: (فرض الایمان تطهیراً من الشرک و الصلوه تنزیهاً عن الکبر و الزکوه تسبیتاً للرزق) (2) الحدیث.
و لکن مقصود عمده همان قرب به سوی خدای تعالی است و حصول قرب ممکن نیست مگر به وسیلۀ معرفت. بلکه می توان گفت قرب و معرفت در مصداق متحد و در مفهوم متغایرند.
و باید دانست که قرب و معرفت هنگامی به وسیلۀ نماز حاصل می شوند که غرض از نماز گزار از انجام نماز، اطاعت امر خدا و عبادت او باشد نه قرب به سوی او تعالی. زیرا اگر غرض وی چنین باشد عمل او در این هنگام  از روی خلوص برای خدا انجام نشده و قرب بر عمل خالص مترتب است نه بر عمل مشوب با اغراض نفسانی. (فتدبر)
و بدان فردی که می خواهد اندازۀ قرب خود را به خدای تعالی بداند باید در اندازۀ معرفت خویش به خدای سبحان نظر کند زیرا نزدیکی بنده به درگاه باری تعالی به اندازۀ معرفت او است ، پس هر عملی که اثر آن برای نزدیکی عبد به سوی پروردگار قوی تر باشد نزد شارع مهم و با ارزش تر است  و نماز چون دارای طهارت، ذکر ، تسبیح و تعظیم است چنان که به زودی بیاید (انشاء الله) گوئی معجونی است که برای آن خاصیتی است و آن خاصیت حصول معرفت به خدای بزرگ است.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله ) : ( و برکه فی الرزق) یعنی نماز سبب توسعۀ رزق است و در این جا رازی است لطیف که بد نیست برای صاحبدلان اجمالاً به آن اشاره شود و آن این است که نماز گزار به وسیلۀ نماز کامل به درجات عالی می رسد و متخلق به اخلاق فرشتگان و ملائکه مقربین می گردد چنان که فرمودند: (الصلوه معراج المومن) و در این موقع کائنات به فرمان خدای تعالی مطیع امر وی و مقهور ارادۀ او می گردند و اگر از آنها به زبان حال طلب رزق نماید به اجابتش مبادرت می نمایند اگر چه از کیفیت مبادرت و عمل آنها مطلع نیست  و شاید اشاره به همین است فرمایش حق متعال: ( و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض) (3)
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله ): ( و راحه للبدن) علت این که نماز باعث راحت بدن است با این که در ظاهر باعث زحمت و مشقت آن می باشد شاید از دو نظر است:
اول: وسیلۀ راحت بدن است هم دردنیا و هم درد آخرت اما راحتی در آخرت که واضح است زیرا به وسیله آن نماز گزار به بهشت و نعمت های آن می رسد . لکن راحتی دنیا را بر دو وجه می شود بیان نمود.
اول: این که نماز سبب توسعۀ رزق است چنان که گذشت و وسعت رزق البته موجب آسایش بدن می شود.
دوم: به حرکات نماز از قیام، قعود، رکوع ، سجود و غیره غذا هضم می شود و سبب صحت راحت بدن می گردد . دیگر این که کنایه از راحت روح است زیرا نماز روشنی چشم اولیاء خدا است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمود: (قره عینی فی الصلوه) (4) و حظ و بهرۀ مقربین در نماز است زیرا التذاذ مقربین خدا در نماز و مناجات است چون در نظر آنها نماز از جمیع لذات جسمانی لذت بخش تر است پس در این جا بدن به جای روح استعاره آمده و به نام متعلقش نام گذاری شده است به این معنا که زحمت بدن سبب آسایش و راحتی روح است.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله): ( و سلاح علی الکافر) در این جمله دو معنا محتمل است یکی به نماز نفس مومن  قوی می شود (چنان که گذشت) از نظر این که نماز وسیلۀ قرب و نزدیکی به باری تعالی است و قرب به خدا سبب قوت روح می گردد و قوت روح مومن به منزلۀ سلاح او است دیگر این که به نماز ایمان ودیانت نماز گزار شناخته می شود و چون کافر ببیند که مومن بر دین خود استوار است و با جدیت برای آن تلاش می نماید در نفس خود از او رعب و خوفی ایجاد می شود و این باعث مغلوبیت او در برابر مومن می گردد.
فرمایش حضرت (صلی الله  علیه و آله) : ( و اجابه للدعاء و قبول للاعمال) یعنی نماز سبب اجابت دعا و وسیلۀ قبولی اعمال است چون در خبر است : ( الصلوه عمود الدین ان قبلت قبل سواها و ان ردت رد ما سواها) (5)
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) : (و زاد المومن من الدنیا الی الآخره ) البته توشۀ سفر بر حسب اختلاف شان و شخصیت مسافر و کم زیاد مسافتی که باید طی شود و اهمیت آن برای مسافر در حال وسعت و تنگدستی اختلاف پیدا می کند و شک نیست که سفر از دنیا به آخرت سفری است بعید و در آن خطراتی است عظیم و مسافاتی است طولانی و مسافر انسان است که باید از حضیض ناسوت به درجات ملکوت مسافرت نماید و هم جوار مقربین انبیاء و مرسلین و پاکان قرار گیرد زیرا خدایتعالی او را خلق نموده است و برای او قابلیت و استعدادی در اکتساب هر کمال قرار داده است و از اول آفرینش تا پایان عمر پیوسته در سفر است ولی بیچاره درک نمی کند که در هر لحظه استعدادی از وجودش لباس هستی می پوشد و متصل از قوه به طرف فعلیت حرکت می کند و در هر حرکتی فعلیتی کسب می نماید تا به منتهای کمالی که شایستۀ آن است از سعادت یا شقاوت برسد و مکتسبات او توشه و ذخیره ای است برای قیامتش.
پس رسول اکرم خواسته اند برای ما روشن فرمایند که توشه ای که باعث سعادت انسان می باشد فقط نماز است یعنی به وسیلۀ نماز انسان سعادتمند می گردد که نماز ذخیرۀ روز معاد است و به عبارت دیگر اعمال صالح خصوصاً نماز مانند بذر است در مزرعۀ نفس انسان و قیامت، روز درو کردن آن می باشد چنان که روایت است: ( الدنیا مزرعه الآخره).
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) : ( و شفیع بینه و بین الملک الموت) باید دانست برای انسان از وقت مردن تا پایان امر بر حسب اصول  سه حالت و سه عالم است:
اول: از وقت دیدن ملک الموت تا ورودش در قبر.
دوم: از ورود در قبر تا رستاخیز
سوم: از رستاخیز تا پایان امرش که مآل او بهشت است یا دوزخ و در هر یک از حالات سه گانه تا آن جا که خدا اراده نماید در حال دگرگونی و بی ثباتیست و این که فرمودند: ( و زادالمومن ن الدنیاو الآخره) خواستند کیفیت اثر نماز را در هر عالمی از عوالم بیان فرمایند و نیز روشن سازند که نماز دارای شئون و درجاتی است که در هر حالی از حالات انسان و عالمی از عوالم سیر او را بر حسب احتیاج در آن عالم کمک می نماید. چنان که هنگام مرگ محتاج به کسی است که برای او نزد ملک الموت شفاعت کند و در قبر محتاج به مونس و فرش است و جواب برای پرسشگران و همچنین در قیامت به لباس و تاج و نیز به آن چه او را از آتش و غیر ذلک حفظ می نماید احتیاج دارد.
و خلاصه: نماز کامل، چشم بصیرت و دل مومن را روشن و عقل او را قوی می گرداند و به درجات عالی از قرب در جوار رب العالمین رهنمائی می کند و به این وسیله انسان به منتهای سعادتی که ممکن استت  نائل می شود.
پس نماز داروئی است که در آن شفاء و رحمت و رستگاری و رسیدن به سعادت ابدی و وصول به نعمت های سرمدی نهفته است چنان که فرمود (صلی الله علیه و آله): (بالصلوه یبلغ العبد الی الدرجه العلیاء).
نماز از سه نظر مورد بحث قرار می گیرد:
اول: از جهت فضیلت و اینکه افضل عبادات است.
دوم: از نظر عمل تشریع
سوم: از جهت شرایط قبول
اما اول: یعنی فضیلت نماز : قرآن کریم و اخبار معصومین (علیهم السلام) و اجماع دانشمندان هر سه بر فضیلت نماز دلالت دارند.
اما قرآن کریم در موارد بسیاری بر پا داشتن نماز را امر فرموده است مانند:  ( و اقیموا الصلوه و آتوا الزکوه) (6) 
و نیز مومنین را به طلب یاری از نماز دستور داده مانند: ( و استعینوا بالصبر و الصلوه) (7)
و نیز هدایت و رحمت خدای تعالی را اختصاص به محسنین داده و معین فرموده که محسنین همان نماز گزارانند. چنان که می فرماید: ( هدی و رحمه للمحسنین الذین یقیمون الصلوه) (8)
و هم چنین خدای متعال هدایت و بشارت قرآن را مخصوص مومنین قرار داده است و مومنین همان نماز گزارانند که فرماید: ( هدی و بشری للمومنین الذین یقیمون الصلوه) (9)
و نیز آن را پاداش دین مقرر فرموده: ( و ما امروا الا لیعبدالله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوه و یوتوا الزکوه و ذلک دین القیم) (10)
و تنها نماز است که انسان را از ارتکاب فحشاء و منکر حفظ می نماید بنا به فرمودۀ خدای تعالی: ( ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر) (11) الی غیر ذلک از آیات فراوانی که بر فضیلت و علو مرتبۀ نمازگزار دلالت دارند.
اما اخباری که بر فضیلت نماز و کیفر تارک آن دلالت دارد بی شمارند و در این جا به پاره ای از آنها اشاره می شود:
روایتی است که علامۀ مجسلی (قدس سره) در بحار از کتاب (محاسن) از جابر از ابی جعفر(امام باقر علیه السلام) نقل نموده که فرمودند: ( الصلوه عمود الدین مثلها کمثل عکو الفسطاط اذا ثبت عمده ثبت الاوتاد و الاطناب و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت و تدو لا طنب).(12)
باز روایتی است در بحار از (المجالس) که از جابر بن عبدالله انصاری نقل می نماید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بعد از حمد و ثناء خدا خطاب به ما فرمودند: ( ایها الناس بعد کلام تکلم به علیکم بالصلوه علیکم بالصلوه فانها عمود دینکم کابدوا (13) اللیل بالصلوه و اذکروالله  کثیراً یکفر سیئاتکم انما مثل هذه الصلوات الخمس مثل نهر جار بین یدی باب احدکم یغتسل منه فی الیوم خمس اغتسالات ،فکما ینقی بدنه من  الدرن بتواتر الغسل، فکذا ینقی من الذنوب مع مداومه الصلوه، فلایبقی من ذنوبه شیء)(14) الحدیث
و نیز در همان بحار از ثواب الاعمال به اسناد خود از حضرت صادق(علیه السلام) از جابر نقل می نماید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ( ما بین الکفر و الایمان الا ترک الصلوه) (15)
4- روایتی است در بحار از (المحاسن) از حضرت صادق (علیه السلام) که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ( من اسبغ وضوئه ، و احسن صلوته ، و ادّب زکویه ، و کف غضبه ، و سجن لسانه و استغفر لذنبه ، و ادی النصیحه لاهل بیت نبیه ، فقد استکمل حقائق الایمان و ابواب الجنه مفتحه له) (16)
5- در کافی به اسناد خود از ابن وهب نقل می نماید که گفت: از حضرت صادق (علیه السلام) سئوال نمودم که: بهترین عبادتی که بندگان را به پروردگار نزدیک می سازد و در پیشگاه الهی محبوب می گرداند چیست؟ فرمودند: ( ما اعلم شیئاً بعد المعرفه افضل من هذه الصلوه الا تری ان العبد الصالح عیسی بن مریم (علیهما السلام) قال و اوصانی بالصلوه و الزکوه ما دمت حیاً) (17)
6- محدیث کاشانی از کلینی (قد هما) از ابی حمزه از حضرت باقر (علیه السلام) نقل نموده که فرمودند: ( اذا قام العبد المومن فی صلوته نظرالله الیه ، او قال اقبل الله علیه حتی ینصرف و اظلته الرحمه من فوق راسه الی افق السماء ، و الملائکه تحفه من حوله ، الی افق السماء و وکل الله به ملکاً قائماً علی راسه یقول ( له خ ل) ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفت و لا زلت من موضعک ابداً) (18)
7- و نیز وحدث کاشانی از کتاب تهذیب ) از حضرت صادق (علیه السلام) نقل نموده است که فرمودند: (جاء رجل الی رسول الله (صلی الله علیه و آله) فقال یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) اخبرنی عن الاسلام اصله و فرعه و ذروته و سنامه؟ فقال (علیه السلام) اصله الصلوه و فرعه الزکوه و ذروته و سنامه الجهاد فی سبیل الله تعالی قال یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) اخبرنی عن ابواب الخیر؟ فقال (صلی الله علیه و آله) الصیام جنه، و الصدقه تذهب الخطیئه و قیام الرجل فی جوف اللیل یناجب ربه قال (صلی الله علیه و آله) : « تتجافی فی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاًو طمعاً و مما رزقناهم ینفقون».(19)
1- روایتی است از علامۀ مجلسی (قدس سره) در بحار از (جامع الاخبار) از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: ( الصلوه عمود الدین فمن ترکه الصلوه معتمداً فقد هدم دینه و من ترک اوقاتها یدخل الویل و الویل واد فی جهنم کما قال الله تعالی  « ویل للمصلین عن صلوتهم ساهون» و قال النبی (صلی الله علیه و آله) حافظوا علی الصلوات فان الله تبارک و تعالی ، اذا کان یوم القیامه یاتی بالعبد فاول شیء یسئله عنه الصلوه فان جاء بها تامه و الا زخ فی النار) (20)
الی غیر ذلک از اخبار فراوانی که از حیث لفظ و معنا متواتر می باشند.
اما اجماع – بین کلیه مسلمانان در برتری نماز ازسایر عبادات خلافی نیست و امامیه نیز در این که نماز به طور کلی و مخصوصاً فرائض یومیه بر دیگر عبادات برتری دارد متفق هستند.
دوم: دلالت یعنی علل وجوب نماز؛ که عقل و نقل هر کدام به وجوهی بر وجوب آن دلالت دارند.
اما نقل: آیات و اخبار وارده در بیان علت تشریع و خواص نماز به اندازه ای که شماره نمی شود مانند فرمودۀ خدای تعالی: ( اقم الصلوه لذکری) و در موضع دیگر: ( و اسجد و اقترب) (21)
و اما اخبار، علامۀ مجلسی (قدس سره) رحمه الله علیه و در بحار از کتاب علل و عیون نقل نموده است که حضرت رضا (علیه السلام) در پاسخ مسائل محمد بن سنان نوشتند: ( عله الصلوه انها اقرار بالربوبیه لله عزوجل و خلع الانداد و قیام بین یدی الجبار جل جلاله بالذل و المسکنه و الخضوع و الاعتراف و الطلب للاقاله، من سالف الذنوب وضع الذنوب و وضع الوجه علی الارض کل یوم خمس مرات اعظاماً لله عزوجل و ان یکون ذاکراً غیر ناس و لا بطر ، و یکون خاشعاً متذللاً راغباً طالباً للزیاده فی الدین و الدنیا مع ما فیه من الانزجار و المداومه علی ذکر الله عزوجل باللیل و النهار لئلا ینسی العبد شیده و مدبره و خالقه فیبطر و یطغی و یکون فی ذکره لربه و قیامه بین یدیه زاجراً له عن المعاصی و مانعاً من انواع الفساد) (22)
و نیز در همان بحار روایتی است از (علل و خصال) که به اسناد خود از ابی هاشم خادم نقل نموده که گفت: خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) عرض کردم: چرا نمازهای فریضه ونافله های شبانه روز پنجاه (23) رکعت بدون کم و زیاد مقرر شده است؟ فرمودند: لان ساعات اللیل اثنتی عشره ساعه فجعل الله لکل ساعه رکعتین و مابین غروب الشمس الی سقوط الشفق عسق فجعل للغسق رکعه)
و نیز در همان بحار از کتاب (علل) از حضرت صادق(علیه السلام) روایت نموده که فرمودند: ( لما هبط (اهبط الله خ ل) آدم من الجنه.ظهرت فیه شامه سوداء فی وجهه (جسمه خ ل) من قرنه الی قدمه فطال حزنه و بکائه علی ما ظهر به فاتاه جبرئیل (علیه السلام) فقال له ما یبکیک یا آدم قال لهذه الشامه التی ظهرت بی. 
قال قم فصل فهذا وقت الاولی فقال فصلی فانحطت الشامه الی عنقه ، فجائه فی وقت الصلوه الثانیه.
فقال یا آدم قم فصل فهذا وقت الصلوه الثانیه. فقام فصلی فانحطت الشامه الی سرته فجائه فی الصلوه الثالثه.
فقال قم یا آدم فصل. فهذا وقت الصلوه الثالثه فقام فصلی فانحطت الشامه الی رکبتیه فجائه فی الصلوه الرابعه.
فقال یا آدم فصل ، فهذا وقت الصلو ه الرابعه ، فقام فصلی فانحطت الشامه الی رجلیه فجائه فی الصلوه الخامسه.
فقال یا آدم قم فصل فهذا وقت الصلوه الخامسه فقام فصلی فخزج منها فحمدالله تعالی و اثنی علیه.
فقال جبرئیل (علیه السلام) یا آدم (علیه السلام) مثل ولدک فی هذه الصلوه کمثلک فی هذه الشامه من صلی من ولدک فی یوم و لیله خمس صلوات خرج من ذنوبه کما خرجت من هذه الشامه) (24)
علامۀ مجلسی (رحمه الله علیه) در بحار در شرح این حدیث چنین گفته است: شامه بدون همزه خالی است و والد (پدر مجلسی ) (قدس سره) گفته است ظهور شامه برای عبرت گرفتن و خودداری اولاد آدم از خطا باشد و شاید هم هرگاه صفای باطن بیشتر باشد تاثیر مخالفات شدیدتر می شود و احتمال بعید می رود که شامه کنایه از پائین آمدن رتبه وعزل از مقام باشد و ذکر ناف تا زانو از قبیل تشبیه معقول به محسوس است و نیز امکان دارد کنایه باشد برای رفتن اثر خطاء از این اعضاء و این حدیث دلیل است بر این که نماز انسان را از گناه پاک می نماید). پایان سخن آن بزرگوار.