کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
حدیث سی و نهم2 ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

و نیز در همان کافی از حرث بن مغیره روایت شده است که گفت: حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: چون خواستی از خدای بزرگ تقاضائی کنی باید خدا را تمجید و تمحید و تسبیح و تهلیل نمائی و او را ثنا گوئی و صلوات بفرستی و سپس دعا و درخواست کنی که عطا خواهد شد.
11- دعا و درخواست را باید به صلوات و کلمۀ ( ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله) ختم نمود چون در کافی از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است: کسی که از خدا حاجتی می خواهد باید با صلوات بر محمد و آل محمد شروع نماید و بعد حاجتش را خواهش کند و باز به صلوات بر محمد و آل محمد خاتمه د هد . چون صلوات بر محمد و آل محمد به درگاه خدا پذیرفته است و بر او پوشیده نمی ماند و خدا ی عزوجل کریم تر از آن است که دو طرف دعا را قبول نماید و وسط آن را رد کند.
و باز در همان کافی  از حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده است : کسی که دعا و در خواست خود را با صلوات شروع ننماید خواهش او از حد سرش بالاتر نمی رود و اگر با صلوات شروع کند قابلیت پذیرش پیدا می کند.
و نیز در همان کتاب از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که اگر مردی بعد از کلمۀ (ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله ) بگوید خدایا بندگی تو را پذیرفته ام و تسلیم امر تو هستم خداوند حاجتش را روا می فرماید.
12- شناخت خدای تعالی که از او سئوال و در خواست می کند که بزرگترین عامل اجابت و عالی ترین درجۀ آداب است چنان که در کتاب وافی در بخش ( ان الله تعالی لا یعرف الا به) از توحید صدوق از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) روایت شده که فرمودند: طایفه ای خدمت امام هشتم (علیه السلام) عرض کردند: دعا و درخواست می کنیم به درجۀ اجابت نمی رسد فرمودند: چون کسی را می خوانید که او را نمی شناسید.
و دیلمی (قدس سره) در کتاب ارشاد القلوب در بخش چهل و هفتم از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت نموده است که فرمودند: برای دعا چهار شرط است : اول اخضار حاجت ، دوم: خلوص نیت، سوم: معرفت مسئول، چهارم : رعایت مناسبت در سئوال.
پس کسی که دارای معرفت صحیح  و توجه کامل باشد البته در خواسش پذیرفته خواهد بود و چگونه غیر این تصور شود در صوری که هر که خدا را نشناسد آن کس را که به گفتۀ: (ادعونی استجب لکم) ضامن اجابت دعا می باشد نخوانده است زیرا بدون معرفت و شناسائی توجه پیدا نمی شود و ممکن است در لحظات مناجات متوجه صورت مشخص در ذهن خود باشد که زائیده وهم و خیالش می باشد و البته چنین کسی دعایش به درجۀ اجابت نمی رسد و اگر هم احیاناً مستجاب گردد به خاطر آن است که خدا وعده داده است دعا مضطرین را بپذیرد زیرا اضطرار گاه یعلت بروز استعداد نفس برای اجابت دعا می شود ولی حال داعی مضطر غیر از حال کسی است که دارای معرفت تحقیقی و ضناخت باری تعالی است زیرا چنین شخصی با کمال شعور خود را در حضور پروردگار مشاهده می کند و به او التجا می نماید در حالی که کاملاً متوجه و است و اگر دعا نماید به مقتضای وعده الهی از هدف اجابت تجاوز نمی کند.
13- دعا کننده باید کاملاً مطیع اوامر و نواهی پروردگار باشد زیرا کسی که مراقب امتثال اوامر حق تعالی باشد و در ایجاد اوامر او کوشش به عمل آورد و نیز در اجتناب از نواهی او کوتاهی نکند دعا او به خاطر متابعتش سریع تر از دعا دیگران به هدف اجابت خواهد رسید چنان که این مفهوم در مورد یک رئیس نسبت به زیر دستانش قابل ملاحظه است و این شرط از آیات بسیار و اخبار زیاد استفاده می گردد.
اما آیات: در سوره آل عمران خطاب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله): ( قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور الرحیم)
این آیه بیانگر آن است که پیروی از نبی اکرم سبب محبت پروردگار است نسبت به بندگان و روشن است که بندۀ محبوب خدای سبحان تقاضا و در خواست هایش سریع تر از خواهش های دیگران اجابت می گردد.
اما اخبار در (ارشاد القلوب) روایت شده است که مردی خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد: ما دعا می کنیم ولی به اجابت نمی رسد فرمودند: شما خدائی را می خوانید که از او هراسی به دل ندارید و ابهت او را نمی شناسید و فرمایش را اطاعت نمی کنید پس چگونه دعایتان مستجاب گردد؟
و نیز در کتاب عده الداعی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که به اباذر رحمه الله علیه فرمودند: ای اباذر آیا نیاموزم تو را کلماتی که خدای عزوجل به وسیلۀ آنها تو را سود دهد؟ اباذر گفت: عرض کردم چرا یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: خدا را بیاد دار که تو را مراقبت می فرماید و خدا را فراموش مکن تا او را در برابر خود بیابی و در راحتی ها او را به خاطر دار تا در شدائد و سختی ها یاور تو گردد.
بدان که این شرط و شرایط دیگرکه گفته شد در اجابت دعا کاملاً موثر می باشد و بسیار کم اتفاق می افتد که این شرایط رعایت شود و دعا به هدف اجابت نرسد چنان که بر هیچ بیدار دلی آگاه پوشیده نیست.
14- اعتراف به گناهان خود و توبه نمودن از آنها و با تمام همت و خلوص نيت و قلب فارغ به خدا روی آوردن و دلیل بر این سخن روایتی است در عده الداعی از سلیمان بن عمرو که گفت: شنیدم حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: کسی که از روی تفنن و مسامحه و بی توجهی دعا نماید دعایش به درجۀ اجابت نمی رسد . پس با توجه قلبی دعا نما و مطمئن باش که به هدف اجابت خواهد رسید.
15- پاک بودن شکم از حرام بدین معنی که از خوردن حرام بلکه از تناول مشتبهات اجتناب ورزد زیرا خوردن حرام برای نفس این است که مانع از اجابت دعا می گردد پس کسی که انتظار دارد دعاهایش به درجۀ اجابت برسد باید شکم خود را از خوردن حرام نگاه دارد. البته آیات و اخبار زیادی بر این موضوع گواهی می دهد. چنان که در حدیث قدسی آمده است: ازتو درخواست و تقاضا نمودن است و از من اجابت و دعا هیچ کس از من محبوب نیست مگر دعا حرام خواران و نیز از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است : کسی که دوست دارد دعا و درخواستش به هدف اجابت برسد باید خوراک و کسب خود را از حرام پاک سازد و نگذارد لقمۀ حرام از گلویش فرو رود.
و از حضرت صادق (علیه السلام) است که فرمودند: کسی که آرزو دارد مستجاب الدعوه باشد باید کسبش را از حرام پاکیزه نماید. و نیز فرمودند: ترک لقمۀ حرام نزد خدا محبوب تر از هزار رکعت نماز مستحبی است و بسیاری از اخبار دیگر.
خلاصه این پانزده  شرط و آدابی بود که برای اجابت دعا مقرر شده است و نیز آداب و شرایط دیگری هست که متعرض آنها نشدیم ولی اگر اطلاع بر آنها را مایلید به کتاب عده الداعی و دیگر کتابهای که برای آنها تدوین شده است رجوع فرمائید و البته بسیار دیر اتفاق می افتد که شخصی آنها را رعایت کند و دعایش مستجاب نگردد.
اما سخن در راز مستجاب نشدن بعض از دعاها:
می گوئیم شبهه ای به ذهن برخی از مردم می رسد که خدای تعالی امر به دعا فرموده و وعدۀ اجابت نیز داده است و خلاف وعده هم بر او محال است و به وسیلۀ آیات و اخبار وعده داده است کسی که دعا و درخواست نماید اجابت می شود و صدور کذب از خدای جل و شانه و خلفاء او (علیه السلام) ممتنع است با این که بسیاری از اوقات خلاف آن ظاهر می گردد یعنی غالباً دیده شده است که دعا و درخواست انجام می شود ولی به هدف اجابت نمی رسد پس چگونه بین آنها توافق حاصل می شود؟
البته برای جواب این اشکال وجوهی چند به نظر می رسد ولی ما به آنچه علامۀ مجلسی (قدس سره) در مرآت العقول در جواب این شبهه بیان نموده است اکتفاء می نمائیم.(مولف)
ولی در عین حال با اندیشۀ نارسای خویش از تزییف و تحسین و استدلال بر بیان او صرف نظر نخواهیم نمود.
مجلسی (قدس سره) چنین گفته است: پاسخ این شبهه به چند طریق امکان پذیر می باشد:
اول: این که وعدۀ اجابت  مشروط به مشیت فرض شود یعنی اجابت می کنم اگر بخواهم و دلیل بر این سخن فرمایش خدای تعالی است : ( فکیف ما تدعون الیه ان شاء) (16)
گوئیم(مولف) : البته پوشیده نیست که این فرض خلاف ظاهر است زیرا ظاهر اطلاق آیات و اخبار چنین است که خدای تعالی اجابت را به دعا مربوط نموده است نه به دعا و مشیت مگر این که اطلاق آنها را به این یک آیه مقید سازیم و لکن چنان که معلوم است این قید پذیرفته نیست.
مجلسی (قدس سره) : دوم این که گفته شده است منظور ز اجابت لازمۀ اجابت یعنی استماع دعا است زیرا از لوازم اجابت شنیدن است بنا بر این دعا مومن همان لحظۀ اول به اجابت می رسد ولی اعطاء آن به طول می انجامد چون خدا دوست دارد که صدای مومن را بشنود.
مولف: این احتمال  چنان که ظاهر است بعید به نظر می رسد البته ممکن است گفته شود اجابت اعم از اعطا درخواست و عدم اعطاء آن است. بنا بر این (والله اعلم) مراد از قول خدای تعالی: ( اجیب دعوه الداع اذا دعا) این است که اگر دعا کننده ای مرا بخواند من او را اجابت می کنم هر چند اعطا درخواست او مربوط به مصالح است و گاهی می شود که تاخیر آن مقتضی مصلحت است.
مجلسی (قدس سره) سوم: این که اجابت مشروط به مصلحت و خیر شخص باشد زیرا حکیم آن چه را که مصلحت بنده است به خاطر در خواستهای شهوانی رها نمی کند چنان که سید الساجدین (صلوات الله علیه) فرمودند: ( یا من لا تبدل حکمته الواسائل) و بیان این مطلب چنان است که فرض کنیم کریمی گفته است من سائل را رد نمی کنم و سفیهی آمده از او خواهش چیزی را دارد که شخص کریم می داند کشنده او است ولی خود سائل از این موضوع اطلاع ندارد یا کودک نادانی از او (افعی خوش خط و خالی را می طلبد) و نمی داند که ممکن است قاتل او بشود. پس حکمت و مصلحت مقتضی منع آنها است نه اعطاء آنها و اگر آنها را اعطا کند عقلاء او را مذمت می نمایند. نتیجه این که ناچار باید وعدۀ حکیم مشروط و منوط به مصلحت باشد و اگر گفته شود بنا بر این پس دعا بی فائده است زیرا آن چه صلاح بندگان است لا بد عطا می شود. جواب آن است که امکان دارد با وجود دعا صلاح در اعطاء و بدون دعا صلاح در منع باشد بنا بر این مطلب به سه نحو متصور می شود:
اول: در هر صورت مصلحت دراعطا باشد مانند رزق ضروری و امثال آن.
دوم: به هیچ وجه مصلحت در اعطاء نباشد.
سوم: به شرط دعا مصلحت در اعطا باشد و بدون مصلحت در عدم اعطاء. بنا بر این اثر دعا در قسمت سوم ظاهر می شود و چون برای عامۀ خلق تمیز بین این اقسام ممکن نیست از این جهت است که در آن  چه عدم مصلحت ظاهر نیست و از نظر عقل و عادت ممنوع نباشد و نیز حرمت شرعی نداشته باشد همه عموماً مامور به دعا هستند تا این که به ثواب برسند و به خدا نزدیک گردند و اگر به هدف اجابت نرسید نباید مایوس گردند و بدانند که مصلحت نبوده است و یا برخی از شرایط آن ناقص انجام شده است و امثال اینها.
مولف: این بیان مجلسی بسیار خوب و پسندیده است بر جملۀ اخیر بیان او روایتی است در (عده الداعی) از عثمان بن عیسی که نقل نموده است از شخصی که گفته است : خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم : دو آیه است در کتاب الهی که خواستار آنها هستم ولی نمی یابم فرمودند: کدام است؟ عرض کردم: فرمایش خدای عزوجل: « ادعونی استجب لکم» که دعا می کنم ولی اجابتش را نمی بینم؟ فرمودند: آیا گمان کرده ای که وعدۀ الهی خلاف می شود؟ عرض کردم: نمی دانم.فرمودند:کسی که اوامر خدا را اطاعت نماید و حاجتش را با شرایط مربوطه درخواست نماید به اجابت خواهد رسیرد عرض کردم: شرایط دعا چیست؟ فرمودند: دعا را با حمد و ثناء پرودگار شروع کن و نعمت های او را یاد آور شو و سپس درود (صلوات) بر پیامبر و آل او بفرست بعد گناهان خویش را متذکر شو و به آنها اقرار نما و از خدا عذر خواهی کن و طلب آمرزش نما که شرایط دعا  اینها است.
باید دانست که مقتضی حکمت و کرامت و دستور به دعاء و عدۀ اجابت در صورتی که روشن است که اجابت تمام دعاها موجب اختلال نظام عالم می گردد چنان که در سورۀ مومنون فرموده است: ( و لو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض و و من فیهن ) (17) .
این است که امور به سه گونه تصور شود چنان که مجلسی (قدس سره) بیان نمود تا امر به دعا به طور مطلق و عدم یاس از رحمت پروردگار صحیح باشد. و این اطلاق با این قید که بگوئیم با وجود دعا مصلحت به اعطاء ست منافاتی ندارد زیرا تقیید مطلقات امری است شایع و متعارف خواه در عرف باشد خواه در لغت.
مجلسی (قدس سره) چهارم: برای حصول هر عبادتی شرایطی و برای عدم قبول آن موانعی وجود دارد پس اگر شرایط وجود آن محقق شود ولی موانع قبول آن مرتفع نگردد آثار دنیوی و اخروی بر آن ترتیب نمی یابد مانندنماز که درباره آن آمده است هر کس نماز بخواند به بهشت می رود و رزقش افزون می گردد . ولی اگر یک نفر بدون وضو نماز بخواند یا عملی انجام دهد که آن را باطل سازد آثار دنیوی و اخروی بر آن مترتب منی شود. تا این که (قدس سره) گفته است. پنجم: به طور کلی اجابت دعاء مستلزم تعجیل نیست بلکه ممکن است با وجود اجابت ظهور اثر آن به جهت برخی از مصالح به تاخیر افتد و به طول انجامد چنان که آمده است که از قول پروردگار : ( قد اجیب دعوتکما) (18) تا غرق شدن فرعون چهل سال طول کشید و خواهیم گفت که خدا اجابت دعا مومن را به خاطر شنیدن صدای او که دوست می دارد و دیگر مصالح به تاخیر می اندازد.
ششم: گاه می شود که خدا حاجت کسی را که اعطای آن را صلاح نمی داند روا می سازد و حتی بیش از آن چه باید به او می بخشد ولی وقتی آن شخص در آخرت آن چه را که عوض آن است مشاهده می کند و آرزو می نماید که دعایش در دنیا مستجاب نشده بود و خدا حاجتش را نداده بود تا در آخرت می داند و تصدیق می کند که پذیرفتن دعای او در آخرت به طور کامل تر و بهتر می بود. پایان مقصود از کلام مجلسی (قدس سره).
مولف: البته کلام او را در این موضوع با تمام تفصیلش ذکر نمودیم تا ظاهر شود که گاهی علت تاخیر اجابت دعا یکی از این امور مذکور و مانند اینها است که خدا از آنها آگاه است و الا بخل در مبداء فیاض نیست و گاهی عدم اجابت دعا به جهت عدم مصلحت آن است لکن نتیجۀ دعا  و در خواست او به او خواهد رسید. مثلاً گاهی می شود که انسان دعا می کند که خدا فرزندی صالح به او عطا فرماید تا در امور دنیا کمک و یاور او باشد ولی بدون این که به او فرزندی عطا شود به نتیجه در خواست خود می رسد و یا دعا می نماید که رزقش از فلان راه معین زیاد گردد اما چون از این مصلحت نیست به سبب درخواستی که نموده است از راهی دیگر توسعۀ رزق برای او فراهم می شود ولی چنین می پندراد که دعای او به اجابت نرسیده است در حالی که این طور نیست بلکه او از خدا چیزی را خواسته بود ه مصلحتش ایجاب نمی کرد و خدا چیز دیگری را که بهتر از آن بود به او عطا فرمود .
در کتاب اسفار از شیخ الرئیس (قدس سره) حکایت شده است که در تعلیقات خود چنین گفته است: سبب اجابت دعا توافق اسباب شیء مورد درخواست است با حکمت الهی ، بدین گونه که سبب آن چه مورد دعا و درخواست شخ صاست با علت و مصلحت وجود آن که از جانب باری تعالی است توافق پیدا کند و اگر پرسیده شود: آیا ممکن نیست شیء مورد درخواست بدون دعا و موافقت مصلحت  موجود گردد؟ گوئیم نه. زیرا علت دعا و علت وجود شیء مورد درخواست یکی است و آن همان آفریننده ای است که علت وجود این شیء را دعا قرار داده است چنان که سبب نجات از فلان مرض را خوردن فلان دارو مقرر فرموده است به طوری که اگر دارو نخورد بهبود نمی یابد . به هیمن نسبت است در دعا و موافقت آن با علت پس در پرتو کمترین شعاع حکمت الهی بر حسب قضا و قدر توافق حاصل می شود بنا بر این دعا واجب است و امید اجابت نیز واجب زیرا توقع اجابت انگیزه و سبب وجود و دعا سبب برای اجابت. و نیز گفته است: در موقع دعا بر نفوس برگزیده و پاکیزه از مبدء اول نیروئی افاضه می گردد که به وسیلۀ آن عناصر را متصرف می شود و عناصر تحت نفوذ و اراده او قرار می گیرند و این همان اجابت دعا است زیرا عناصر برای نفس موضوع فعل هیتند و نفس بر آنها موثر است و تصور این مطلب در بدن هر کس صحیح می باشد زیرا اگر ما شیء را تصور نمائیم جسم ما به حسب آن چه مقتضی احوال نفس و تخیلات ما است تغییر می نماید.
و نیز گفته است: گاهی ممکن  است که نفس انسانی در بدن فرد دیگری تاثیر کند همان طور که متصرف جسم خویش است و گاهی در نفس دیگری موثر واقع می شود چنان که از اوهام مرتاضان هند چنین حکایت می نمایند اگر صحیح باشد و گاهی مبادی اول و عقول عالی برای چنین نفسی طلب اجابت می نمایند آن چیزی را که درخواست نموده است البته در صورتی که نتیجه آن چه طلب نموده برای نظام کل عالم نافع باشد. انتها.
مولف: راز بیان شیخ الرئیس (قدس سره) که گفت: به نفوس برگزیده و پاکیزه از مبادی اول نیروئی افاضه می گردد که به وسیله آن عناصر را متصرف می شوند. این است که چنین نفسی اگر به وسیله دعا به خدا توجه پیدا کند و باری تعالی نیز نسبت به آن عنایتی داشته باشد با تمام هستی و حقیقت وجودی خویش به سوی او که بزرگ است و پاینده مجذوب و کشیده می شود و در جوار با عظمتش تقرب می یابد پس رفته رفته به یاری دعاء و مداومت بر آن و گرایش کلی به جانب ستودۀ پروردگار نیروی روحانی وی هر دم فزونی می یابد هم چنان که هیزم به مجاورت آتش ابتداءً اندکی گرم می شود و بعد گرمای آن شدید شده مشتعل می گردد و می سوزد سپس با نور افشانی عمل روشنائی و سوزندگی و حرارت انجام می شود ، پس بدین گونه نفس به وسیلۀ دعا و توجه به پروردگار نیرو می گیرد تا این که به یاری دعا و توجه و به اذن خدا در عناصر موثر و متصرف می گردد و آنها را به هر طوری که مایل باشد و بخواهد دگرگون می سازد و این حالت وقتی برای شخص حاصل می گردد که با تمام قوا متوجه خدای تعالی گردد به طوری که از جمیع ما سوالله منقطع شود. چنان که در حدیث قدسی آمده است: ( یا عیسی ادعنی دعاء الغریق الحزین الذی لیس له مغیث) یعنی بخوان مرا در حالی که پیوند خود را از همه چیز بریده باشی و به جز من به هیچ کس امید نداشته باشی و به یقین بدانی که در عالم وجود به جز من موثری نیست.
و خلاصه سزاوار نیست که بنده در هیچ وقت ازاوقات و در هیچ حال از حالات چه در آسایش و چه در سختی چه در کسالت و چه در صحت دعا را ترک نماید بلکه باید دعا و در خواست او از خدای تعالی در عین آسایش همانند دعا او در حال سختی و شدت باشد و دعا  او در حال صحت مانند دعا او در حال ناتندرستی و کسالت باشد و از خدا بخواهد که عافیت و آسایش و صحت او را حفظ فرماید . چنان که در کافی از سماعه روایت شده است که گفت: از حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: کسی که مایل است دعایش در سختی ها مستجاب گردد باید در زمان آسایش بسیار دعا کند.
و نیز در همان کافی است که محمد بن مسلم از حضرت صادق (علیه السلام) روایت نموده است که فرمودند: جد من می فرمود در دعا سبقت جوئید زیرا اگر بنده ای ثناگر باشد و دعا خوان هرگاه بلائی بر او نازل گردد و برای رفع آن دعا کند گفته می شود: (صدای آشنا است) و کسی که هیچ وقت دعا نمی کند جز وقتی که بلائی بر او نازل گردد به او گفته می شود قبلاً کجا بودی که صدای تو شنیده نشده بود؟
پس معلوم می گردد که تقدم در دعاء قبل از اجابت یکی از شرایط اجابت دعا است حتی  از سید الساجدین (علیه السلام)رسیده است که فرمودند: دعا بعد از نزول بلاء نفعی نمی دهد و نیز امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه زشت است کسی تنها در موقع حاجت فروتنی کند.
تنبیه: این تنبیه متضمن دو فائده است:
اول: این که دعا عبارت است از توجه قلبی و باطنی به معبود جل شانه و خواستاری مطالب و حوائج از فروع آن است و اجابت نیز از خواص آن پس اگر دعا کننده مدعو خود را نشناسد  ممکن نیست بتواند به او توجه پیدا کند تا او را بخواند و به او ملتجی شود و در حضور او تضرع و خضوع نماید پس در این صورت حقیقت دعا صورت نمی پذیرد.  و هم چنین است اگر حس نکند و تشخیص ندهد که در دنیا و آخرت محتاج او است و در هر حالی از حالات متوجه او نگردد چون حالت دعا و درخواست از دو منشأ  سر چشمه می گیرد اول معرفت و شناخت معبود عزوجل ، دوم: احساس فقر و احتیاج نسبت به او و اینها دو اصلی هستند که در وجود مستلزم یکدیگرند پس کسی که خود را محتاج او  شناخت و دانست که وجودش عین فقر و احتیاج است نسبت به او ، چنان که در سوره فاطر آمده است: ( یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید) (19) می داند که خدا غنی بالذات است. چنان که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) فرمود: ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) زیرا مراد از شناخت نفس شناخت آن است به آن طوری که هست (یعنی به ماهیت و حقیقت) از فقر و احتیاج پس کسی که خود راا ین گونه شناخت اگاه می گردد که وجود او بسته به وجود آفریننده او است و شاید مقصود از اجابت دعا که در آیات و اخبار وعده داده شده است توجه حق تعالی است نسبت به عبد وقتی بنده به سوی او توجه پیدا کند و از صمیم قلب به او روی آورد و اعطاء حاجت او اگر مصلحت باشد تفضل دیگری است چنان که ظاهر است.
دوم: این که بنده وقتی با خلوص  نیت و عزم راسخ و قوی به سوی خدا روی آورد خدای سبحان نیز به او عنایت می فرماید و قوتی به نفس او افاضه می کند که بدین وسیله نسبت به مادون خود قوی و فعال می شود و به نیروئی که خدا به او افاضه فرموده است در حوادث موثر می شود و آنها برای او منقاد می گردند پس او حوائج خود را به ذات خویش که منقاد پروردگار عزوجل است بر آورده می سازد یعنی موجوداتی که در مرتبۀ پائین تر از او هستند مطیع امر و فرمان بردار او می شوند چنان که اشاره به همین موضوع بود کلام شیخ الرئیس که از تعلیقاتش نقل نمودیم. خدایا ما را از افرادی قرار ده که از دعا و در خواست از تو، تکبر نمی ورزند و تو را از روی بیم و امید می خوانند به جان محمد و آل طاهرینش که درود تو بر آنها باد.
................................................
(1)- گفت پیغمبر که گر کوبی دری                                عاقبت زان در برون آید سری. (مولوی)
مترجم
(2)- اصل کتاب محو و اثبات
(3)- سوره 51 آیه 56- جن و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا بشناسند و عبادت نمایند. مترجم (ه)
(4)- سوره 25 آیه 77- بگو اگر دعا شما نبود مورد اعتناء پروردگار واقع نمی شدید. مترجم
(5)- کفعمی (قدس سره) در کتاب مصباح در فصل 32 گفته است : جواد کسی است که صاحب احسان انعام زیاد باشد و فرق بین جواد و کریم آن است که پس از سئوال می بخشد و جواد می بخشد بدون سئوال و به عکس هم گفته شده است.                                            (منها عفا عنها)
(6)- سوره 40 آیه 62- مرا بخوانید تا اجابت کنم.
(7)- سوره 17 آیه آخر- بخوانید الله یا بخوانید رحمان هر چه بخوانید خدا دارای اسماء نیک است.
(8)- سوره 25 آیه 77- بگو اگر به خاطر دعا و درخواست شما نبود مورد اعتناء پروردگارتان واقع نمی شدید.
(9)- سوره 7 آیه 53- بخوانید پروردگارتان را در حال خشوع و پنهانی که او تجاوز کنندگان را دوست ندارد.
(10)- سوره 40 آیه 62- کسانی که از خواندن خدا تکبر می ورزند به زودی در حال خواری در دوزخ در آیند. 
(11)- سوره 9 آیه 114
(12)- سوره 2 آیه 186- اگر بندگان از من سئوال کنند من نزدیکم و در خواست ایشان را می پذیرم پس باید مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند شاید ارشاد شوند. (مترجم)
(13)- سوره 51 آیه 18- و در سحرها ایشان آمرزش می طلبند.مترجم
(14)- سوره 7 آیه 53 – پروردگارتان را با حال خشوع و در پنهانی بخوانید که متجاوزین را دوست ندارد.(مترجم)
(15)- سوره 21 آیه 90- در انجام خیرات و خوبیها سرعت می گرفتند و ما را در حال بیم و امید می خواندند.مترجم
(16)- سوره 6 آیه 41- اگر خدا بخواهد آن چه را در خواست می کند اعطا می نماید.مترجم.
(17)- سوره 23 آیه 72- گر حق پیرو هواهای مردم بود آسمان و زمین و آنچه بین آنها است خراب می گردید.(مترجم)
(18)- سوره 10 آیه 89 – دعای شما اجابت شد.(مترجم)
(19)- سوره 35 آیه 16- ای مردم شمائید محتاج به سوی خدا و خدا است بی نیاز و ستوده.(مترجم)