کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
قريش: آيات 1 تا 4 ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 292
سورة القريش‏

مكية و هى اربع آيات سوره (القريش) مكى است در مكه فرود آمده و اين بنا بر رأى ابن عباس است و ضحاك گفته مدنى است در مدينه فرود آمده و چهار آيه و هفده كلمه و نود حرف است زرجيش از ابى بن كعب از رسول اللَّه چنين حديث ميكند هر كس سوره القريش را بخواند خداى تعالى بعدد هر كس كه در مكّه طواف كند در حج و عمره ده حسنه براى او بنويسند.

و از امّ هانى دختر ابو طالب نقل ميكنند كه گفته رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود خداى تعالى قريش را بر باقى عرب بهفت چيز امتياز و برترى داد كه پيش از آن بكسى چنين شرافتى نداده بود و پس از آن نيز بكسى نخواهد داده اوّل مرا يعنى خود حضرتش را از قريش قرار داد دوم نبوت را در قبيله آنان قرار داد سوم خدمت كعبه محول بآنها گردانيد چهارم سقايت و آب دادن باهل حاج در عهده آنها بود پنجم آنان را غالب گردانيد بر اصحاب فيل ششم امت آنها را برگزيد كه كسى با آنان سركشى نكند هفتم مقام آنها را بلند گردانيد (ابو الفتوح) و از امام صادق عليه السّلام چنين روايت ميكنند كه هر كس سوره قريش را بسيار بخواند روز قيامت در مركبى از نور از مركبهاى بهشت سوار ميشود تا برسد بمحل نور در بهشت و در مصباح كفعمى است كسى كه سوره القريشى را بر طعام بخواند از ضرر آن محفوظ ماند و اگر آدم گرسنه بخواند قبل از طلوع شمس بآسانى طعام بوى ميرسد

 [سوره قريش (106): آيات 1 تا 4]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ (1) إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ (2) فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ (3) الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (4)

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 293

 (ترجمه)

بنام ايزد هستى بخش صاحب رحمت عام و خاص‏

براى گرد آمدن قريش،

كه الفت گيرند با هم در زمستان و تابستان،

پس البته بايد عبادت كنند پروردگار خانه كعبه را،

آن چنان خدايى را كه بآنان طعام داده كه از گرسنگى برهند و ايمن گردانيد آنها از ترس و خوف‏

 (توضيح آيات)

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ، إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ در لغت ايلاف دو طور معنى شده يكى آنكه ايلاف آن است كه كسى را بحقارت براهى ببرند (الف ايلافا) و ديگر بمعنى الفت دادن و ضد ابحاث و مقابل وحشت است.

و قريش كسانى را گويند كه از نسل نضر بن كنانه باشند كه هر كس از نسل او نباشد او را قريشى نگويند از رسول اكرم حديث ميكنند كه فرموده ما از طرف پدر منسوب بنضر بن كنانه‏ايم اثلة بن اشنع از رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چنين حديث ميكند كه خداى تعالى از فرزندان اسماعيل ابن كنانه را برگزيد و بوى شرافت داد و از ابن كنانه قريش را فضيلت داد و از قريش بنى هاشم را و از بنى هاشم مرا فضيلت داد و قريش مشتق از قرش است و بمعنى جمع و طلب آمده و چون كسب آنان تجارت بود آنها را قريش ناميدند (ابو الفتوح رازى) در اينكه لام (لايلاف) راجع بكجا است از مفسرين گفتارى نقل شده بعضى چنين اظهار نظر نموده‏اند كه لام متعلق بسوره بالا است و در آن دو معنى از مفسرين نقل شده يكى گفته معنى آيه چنين است ما اصحاب فيل را هلاك كرديم براى الفت قريش و قرار گرفتن و تمكّن داشتن و ساكن بودن آنها در مكه زيرا كه آنها از بر همه ميترسيدند و فرار مينمودند و ما اصحاب فيل را هلاك
مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 294

 گردانيديم تا آنكه قريش برگردند بمكه و با هم الفت گيرند و متفرق نگردند تا آنكه نبى خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در مكه متولّد گردد و بشارت دهنده ببهشت و تهديد كننده از جهنم باشد.

ديگرى گفته معنى لام چنين ميشود كه ما اصحاب فيل را هلاك نموديم كه از ما بر قريش منت باشد باضافه بر نعمتهاى ديگر كه در تابستان و زمستان داشتند و گويا گفته آن نعمتى است اضافه بر نعمتهاى ديگر كه بآنان داده شده (تفسير مجمع البيان) اين است كه فقها گويند اين دو آيه يكى است و اگر در نماز خوانده شود بجاى يك سوره حساب ميشود زيرا هر سوره‏اى بايستى مستقل در مطلب باشد و اول اين سوره متعلّق بسوره فيل است.

توجيه دوم لام (لايلاف لام تعجب است و تعلّق دارد بجمله مقدر (اعجبوا لايلاف قريش) يعنى تعجب كنيد الفت گرفتن قريش را كه شگفت آور است و توجيهات ديگرى نيز در كتب تفاسير در متعلق لام (لايلاف داده شده كه راجع بكجا است لكن در اينكه متعلّق بسوره فيل است ظاهرا اتفاقى است از عكرمه و سعيد جبير چنين روايت ميكنند كه طائفه قريش در هر سالى دو دفعه رحلت مينمودند در زمستان بمكه ميرفتند و در تابستان بطائف اين بود كه خداوند بآنان امر نمود از مكه بيرون نروند از ابو صالح است كه گفته در شام دو جايگاه بود يكى سردسير و ديگر نزديك سردسير قريش در تابستان بسردسير ميرفتند و در زمستان بمحلى كه نزديك بسردسير بوده.

و از بعض مفسرين ديگر است كه قريش براى تجارت در زمستان بيمن ميرفتند و در تابستان بشام و در حرم اقامت نمينمودند زيرا مكه زمين خشك لم يزرع بود و منافع قريش از تجارت عايدشان ميگرديد و هيچكس بقريش متعرض نميگرديد                      
 مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 295

 زيرا كه ميگفتند اينها اهل حرم و همسايگان خدايند

ممكن است در اين جا سؤالى و اعتراض پيش آيد

و گفته شود در صورتى كه اكثر افراد قريش اگر نگوئيم تمام آنها در موقع واقعه اصحاب فيل كافر و بت پرست بودند و چنانچه معلوم است كعبه را بت كده خويش گردانيده بودند و بت‏ها را در اطراف كعبه نصب نموده و آنان را ميپرستيدند تا وقتى كه پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مأمور بقلع و قمع آنها گرديد پس در آن وقت چه شرافت و مزيّتى براى اهل مكه و نيز براى قريش بوده كه خداوند براى الفت و سكونت آنها بمرغان ابابيل حرم مكه را حفظ نمود و شرّ دشمن را از آنها رفع گردانيد (پاسخ) حرم كعبه در همه وقت از جهاتى بر تمام روى زمين شرافت و مزيت داشته اول چنانچه از آيات و احاديث معتبر ثابت شده كه زمين مكه اول زمينى بوده كه در مقام خلقت بوجود آمده پس از آن باقى زمينها از زير آن كشيده شده پس از اينجا معلوم ميشود كه زمين مكّه اصل زمينها و منشأ پيدايش تمام آنها است و معلوم است كه اصل هر چيزى شرافت بر فرع دارد.

 (دوم) تا زمان حضرت ابراهيم چنانچه آيات سوره بقره شاهد بر آنست مكه بيابان بى آب و علف بوده و بامر حق تعالى حضرت ابراهيم و اسماعيل آنجا را بنا نموده و كعبه را عبادت‏گاه قرار دادند و چون مكه و كعبه بدست ابراهيم عليه السّلام رسول اولو العزم و اسماعيل عليه السّلام پيمبر ساخته شده و تأسيس براى عبادت شده در همه وقت شرافتمند است و نظر بهمين جهت بوده كه اعراب بتهاى خود را كه آنها را از روى جهالت واسطه قرب خودشان بخدا ميدانستند در آنجا نصب نموده بودند چنانچه وقتى از آنها سؤال ميشد چگونه بتهايى كه بدست خود ساخته‏ايد معبود خود قرار ميدهيد ميگفتند ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ «1»

__________________________________________________

 (1) سوره زمر آيه چهارم اول آيه وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ كسانى كه‏

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 296

 (سوّم) چون مكه محل تولّد حضرت خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و محلّ سكونت آباء و اجداد حضرتش بوده از اينجهت شرافت داشته و نيز چون كعبه بايستى قبله مسلمانها و محلّ عبادت آنها گردد كه تا قيامت مسلمانها از اطراف عالم براى عبادت و فرمان بردارى در آنجا اجتماع نمايند و يكديگر را بشناسند و با هم متفق گردند و علم اسلام را بلند نمايند پس باين جهات و جهات ديگرى كه دارد مكه و كعبه شرافتمند است و ما قبول نداريم كه در موقع واقعه اصحاب فيل تمام قريش كافر و بت پرست بوده باشند زيرا چنانچه در جاى خود مدلّل و مبرهن گرديده آباء و اجداد هر پيمبرى تا برسد بحضرت آدم عليه السّلام بايستى خدا پرست و بر دين حق باشند مخصوصا نبىّ خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه از طرف پدر و مادر از صلب طاهرين بوجود آمده و طايفه‏اى از قريش بنى هاشم بودند كه مسلّما اكثر آنان خدا پرست و موحد بودند.

و باضافه ممكن است لام (لايلاف) لام غايت باشد نه لام علّت مثل لام (ليكون) در سوره قصص آيه 7 فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً «1» كه نتيجه و غايت عمل آل فرعون كه موسى عليه السّلام را در آن قوطى از آب گرفتند براى آنها دشمنى و اندوه گرديد كه فائده عملشان چنين شد نه اينكه آنان براى دشمنى و حزن او را گرفته باشند.

خلاصه شايد مقصود از آيه كه اصحاب فيل را هلاك نموديم براى الفت دادن قريش چنين باشد نتيجه و فائده هلاك شدن اصحاب فيل الفت و سكونت قريش گرديد و از جور ابرهه خلاص گرديدند نه آنكه براى الفت آنان اصحاب فيل را خداوند هلاك نمود باشد بلكه براى احترام كعبه كه محل عبادت و حرم امن و امان است آنان را هلاك نمود و آيه بعد

__________________________________________________

غير از خدا دوستان ميگرفتند ميگفتند ما عبادت نميكنيم آنان را مگر براى آنكه بخدا نزديك گرديم‏

 (1) پس گرفتند موسى را كسان فرعون تا آنكه براى آنها دشمن باشد و سبب حزن و اندوه آنها گردد و چنانچه معلوم است آل فرعون موسى را براى آن نگرفتند بلكه غايت و نتيجه عملشان چنين شد

مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏15، ص: 297

فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ، الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ اين آيه توجيهى كه كرديم تأييد مينمايد كه شما اهل مكه بشكرانه اين نعمت كه خدا باحترام حرم شرّ ابرهه و اصحاب فيل را از شما اهل مكّه برگردانيد بايستى بدانيد كه كعبه حرم خدا است و بايد فقط عبادت و بندگى شما فقط براى پروردگار اين خانه باشد و كسى را در عبادت با او شريك نگردانيد و نيز در مقام امتنان بر قريش است كه بر شما منّت نهاد آن خدايى كه مكه را براى شما محل امن و امان گردانيد تا بتوانيد در آن كسب و عمل نمائيد و طريق معاشتان تأمين گردد و از گرسنگى رهايى يابيد و نيز شما را از خوف ابرهه ايمن گردانيد و دشمن شما را هلاك نمود از عبد اللَّه عباس چنين روايت ميكنند كه اهل مكّه در هر سالى دو مرتبه رحلت مينمودند در زمستان در مكه بودند و در تابستان بطائف ميرفتند و معيشت قريش از مسافرت انجام ميگرفت از كلبى است كه اوّل كسى كه از مكه بجانب شام سفر كرد و از آنجا متاع آورد هاشم بن عبد مناف بود و اينكه او را هاشم لقب نمودند براى اين بود كه در ايام قحطى او مردم را طعام ميداد و نام او عمرو العلى بود. ابو الفتوح رازى وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ مردم بحرمت حرم متعرض اهل مكه نميشدند و آنان را احترام ميگذاشتند حتى اگر كسى از آنان جنايتى ميكرد و ميخواستند از وى انتقام بكشند ميگفتند اين حرمى است وى را رها كنيد.