کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
مقدمه کتاب مخزن للئالي ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

مقدمه :

اوّل؛ در بیان مختصری از احوالات حضرت امیر (عليه السّلام) مأخوذ از کتاب جنّات الخلود،
 نام آن حضرت ویرا هزار نام می باشد. آن چه  معلوم است (1) علی (2) حیدر یعنی درّنده اژدها و به معنی شیر نر هم آمده و خود آن حضرت در جنگ خیبر فرمود: ه من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نام کرده (3) طه یعنی طالب حق و هادی خلق (4) یا و سین اشاره به سیّد می باشد (5) میزان کنایه از عدالت اوست (6) قمر مکّه به اعتبار تبعیّت رسول (صلي الله عليه وآله وسلم ) که مسمّی به شمس است، زيرا که قمر همیشه تابع آفتاب است (7) زیتون (8) عین الله (9) یدالله (10) قدرۀ الله (11) سبقۀ الله (12) نورالله و به همه ي اسماء حُسنی به اضافه لفظ عبّد نامیده شده.
اخلاق آن بزرگوار، یتیم نواز، هم نشین با فقیران، متواضع، و حقیر با مؤمنان، خشمناک و بزرگ با دشمنان، خدمت کننده، و دوست دار میهمان، سبقت گیرنده در کار خیر، شتاب کننده به جنگ، کمک کننده به مؤمنین، در جنگ چون شراره آتش به هر سو رو کرده شعر:


بفرش چو رعد و ببرش چو برق

 

بریزش چو باران بدریا و فرق

در حال خشم و غضب مویها از جثه اش به در کرده و خون از سر آنها می چکد و از نعره اش کوه و دشت و جسد مبارزان می لرزید و در پیش او دریای لشگر چون قطره می نمود و ضرب مشت او از گرز گران سخت تر بود چنان چابک در جنگ بود که گاهی دشمن را دو نیم کرده و معلوم نمی شد مگر وقتی که حرکت می کرد از هم جدا می  شد و دو چشمانش در جنگ چون دو کاسه ي خون یا دو ظرف روغن زیت سرخ می درخشید و کسی را طاقت نظر به وی نبود . در خلوت اطاعت از شدت خضوع بی حس می گردید و هر شبی هزار رکعت نماز می خواند و خود خدمت خانه و عیال انجام می داد.
نگارنده گوید: فضایل و معجزات آن بزرگوار به قدری زیاد است که تعداد و شماره نتوان کرد و انشاءالله تعالی در تعداد فضایل به بعضي از آنها اشاره می شود.
عدد زوجات آن حضرت سوای کنیزان خاصّه دوازده زن نکاحی مي باشد. برخی به تعاقب و بعضی با هم (1) فاطمۀ زهراء (سلام الله علیها) بنت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) و در حیات او زن دیگر نگرفت (2) خوله دختر جعفر بن قیس (3) ام حبیبه دختر ربیعه (4) لیلی دختر مسعوده (5) اسماء دختر عُمیس (6) امّ مسعود (7) بنت ابی العاص دختر زینب بنت رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) همشیره زاده فاطمه زهراء( سلام الله علیها) و احوال باقی زنان آن جناب معلوم نیست.
عدد اوّلاد او به قولی بیست و هفت نفر بودند، دوازده پسر و پانزده دختر و به قول صحیح تر سی و شش نفر بودند،هفده پسر و نوزده دختر و آن چه  ضبط شده (1) حسن (عليه السّلام) (2) حسین (عليه السّلام) (3) زینب کبری (عليها السّلام) (4) زینب صغری مکنَّاه بامّ کلثوم و این چهار از فاطمه زهرا (عليها السّلام) به هم رسیدند (5) مُحسن که از شکم حضرت فاطمه (عليها السّلام) سقط شد (6) محمّد حنفیه (7) رقیّه (8) عمرو (9) عباس که از شدت جمال او را ماه بنی هاشم می گفتند (10) جعفر (11) عثمان (12) عبدالله و این چهار نفر در کربلا شهید شدند و (15) یحیی (16) عون (17) امّ الحسن (18) رمله (19) نفیسه (20) رقیه صغری (21) امّ هانی (22) ام الکرام (23) حمامه (24) امامه (25) امّ السلمه (26) میمونه (27) خدیجه ي صغری (28) فاطمه  صغری (29) عبدالله اوسط (30) محمّد اوسط (31) کلثوم صغری (32) رمله ي صغری (33) نقیّه و سه نفر دیگر معلوم نیست.
موضع ولایت آن بزرگوار،‌ وسط خانه کعبه محاذی مکانی که به سنگ سُرخ فرش شده و آن را رخامۀ حمراء گویند تولد یافت، و این شرف از مختصات آن حضرت به شمار می رود.
ايشان در زمان سلطنت شهریار پسر پرویز، پدر یزدجرد، پادشاه مملکت ایران که او را کسری گویند تولد یافت.
پدر آن حضرت مکنّی به ابی طالب بود و همیشه مؤمن و موّحد بود و وصی دوازدهم حضرت عیسی (عليه السّلام) بود و اسم او عمرو بود و عمرو پسر عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بود.
مادرش فاطمه بنت اسد که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) به  دامن او تربیت یافته و او اوّل زنی بود که با رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) پیاده از مکه به مدینه هجرت نمود.
صورت و شمائل آن حضرت، میانه بالا، صورت مدور چون ماه شب چهارده، گونه ها سُرخ چون طبق لعل،  ابروی مقوّس و گشاده و پر مو، گردن بلند ، دو منکب عریض، دو بازوي قوی،‌ رگها کلفت، اعضاء تنومند و از دو طرف پیش سر مو نداشت از این جهت او را انزع گویند، شکم و سینه و دنده ها بزرگ و دل قویّ به طوری که از هیچ شدائد مضطرب نمی شد و بیشتر اوقات با دو شمشیر جنگ می نمود و از شدَّت فتوحات بین عرب ضرب المثل شده بود در هر جنگی که فتح نمی شد می گفتند ابوالحسن نبود.
مدت عمرش بنا بر مشهور شصت و سه سال و دو ماه و هفت روز، که سی و دو سال وهفت ماه و پانزده روز يا هفده روز با پيغمبر بوده كه ده سال  چهارده روز قبل از بعثت و بیست و دو سال و هفت ماه و یک روز یا سه روز بعد از بعثت و تتمه عمرش را بعد از پیغمبر به سر برده است. و بالاخره در مسجد کوفه به ضربت ابن ملجم لعین شهید گشت.
 و قبر مبارک آن حضرت در غرب است که مشهور به نجف اشرف می باشد و تا زمان هارون الرشید مخفی بود. روزی هارون به عزم شکار به آن صحرا رفت، آهوئی چند دید خواست شکار کند پناه به تلّی بردند، آن محل را شکافتند در آنجا سه لوح یافتند که بر آن نوشته بود « بسم الله الرحمن الرحیم این قبری است که هفتصد سال قبل از طُوفان نوح (عليه السّلام) ساخته است برای وصی محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم )».

.


ای ز مشگین طره ات برهرد دلی بندی دیگر
گر پدر خورشید و ماه در ماه باشد فی المثل

 

رشته جان را بهر موی تو پیوندی دیگر
بر زمین ناید بخوبی چون فرزندی دیگر

.


ای مصحف آیات الهی رؤیت
سرچشمه زندگی لب دلجویت

 

وی سلسله اهل ولایت مویت
محراب نماز عارفان ابرویت


دوّم؛ در ثواب ذکر فضائل و مناقب علیّ بن ابیطالب (عليه السّلام) و ثواب شنیدن و نوشتن و حفظ کردن آن.
بدان ایّدک الله تعالی که شیعه و سنّی در این باب اخبار زیادی از پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل نموده اند و در این جا به ذکر مختصری از آنها می پردازیم که موجب ملال نشود .
مجلسی( ره ) در کتاب بحار از پیغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم ) چنین روایت کرده که فرمود:: خدا فضائلی برای برادرم علی بن ابیطالب (عليه السّلام) قرار داده که احصاء نمی توان کرد عدد آن را مگر حقتعالی، کسی که فضیلتی از فضائل او را بگوید در صورتی که مقرّ و معتقد به آن فضیلت باشد خداوند می آمرزد گناهان گذشته و آینده ي او را و لو این که وارد قیامت شود با گناه جنّ و انس، و کسی که بنویسد فضیلتی از فضائل علیِّ بن ابیطالب (عليه السّلام) را، تا مادامی که رسم آن کتابت باقی است همیشه ملائکه برای او طلب آمرزش می کنند و کسی که بشنود فضیلتی از فضائل علیّ بن ابیطالب (عليه السّلام) را می آمرزد خداوند گناهانی که به گوش کرده و کسی که نظر کند به کتابی که در فضائل حضرت امیر (عليه السّلام) باشد می آمرزد خداوند گناهانی را که به چشم کرده است بعد از آن پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  نظرکردن به علی بن ابیطالب (عليه السّلام)  عبادت است و ذکر او عبادت است و قبول نمی شود ایمان عبد مگر به ولایت و دوستی او و بیزاری جستن از دشمنان او.
و نیز در کتاب بحار از عمّار و مُعاذ و عایشه چنین نقل می کند که پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود: نظرکردن به علیّ بن ابیطالب (عليه السّلام) و ذکر او عبادت است و قبول نمی شود ایمان عبد مگر به دوستی او و بیزاری جستن از دشمنان او.
و عایشه گفته: شنیدم از پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) که فرمود:  ذکر علی (عليه السّلام) عبادت است، و ام السلمه گفته: شنیدم از پیغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) که فرمود:  نیستند قومی که اجتماع کنند و ذکر کنند فضیلت علیّ بن ابیطالب (عليه السّلام) را مگر اين كه وارد می شوند ملائکه ي آسمان بر آنها و اطراف آنها را می گیرند تا وقتی که آنها متفرق شوند پس ملائکه عروج می کنند به آسمان و باقی ملائکه به آنها گویند که از شما بوی خوشی استشمام می کنیم که هرگز از ملائکه ي دیگر استشمام نکرده بودیم، جواب می دهند ما در زمین نزد طایفه ايي بودیم که مشغول بودند به ذکر فضائل محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم ) و اهل بیت او بودند و از برکت فضائل آنها خود را معطّر ساختیم، ملائکه گویند ما را با خود ببرند به منزل آنها تا این که ما هم خود را معطّر کینم ملائکه جواب گویند آنها متفرق شدند و هر یک رفتند به منزل خود ملائکه ثانیاً گویند ما را ببرید تا خود را معطّر کنیم به آن مکانی که در آن ذکر فضیلت شده است.
و جابر چنین روایت می کند: که رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:  زینت دهید مجلس های خود را به ذکر علی بن ابیطالب (عليه السّلام).