کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
محسّنات اخلاق و رذائل صفات 1 ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

قسمت دوّم از گفتار اول :
محسّنات اخلاق و رذائل صفات
نخستين قدمی که انسان در راه سعادت و فضیلت بر مي دارد اين است که رجوع به نفس خود نماید و خار و خس صفات رذیله را از زمین قلب خود ریشه کن کند و ضمیر و باطن خود را از آلایش صفات سبعی و حيوانی پاکیزه و پاک نماید زیرا که هر یک از محسّنات اخلاقی با هر یک از فساد اخلاق ضد و معاند یکدیگرند تا وقتي كه شهوات حيوانی غلبه و استیلاء در نفس آدمی دارند نمي گذارند محسّنات بروز و ظهور نمایند.
عیب کار اینجا است که از عیوب خود بی خبریم و ممکن است رذائل نفسانی را فضائل اخلاقی پنداریم و در طلبش پافشاری نمائیم زیرا چنانچه معلوم است هر فردی مي كوشد که خود را سعادتمند گرداند لکن وقتی امر بر وی مشتبه شد و مظنون وی این شد که متّصف به صفات نیکو است درصدد اصلاح آن بر نمی آید تا آنکه به تكرار عادت می گردد و به آن اخلاق ذمیمه انس مي گيرد آن وقت تغییر و تبدیل دادن آن مشکل بلکه در بعض اشخاص محال به نظر مي آيد
و هر گاه برای انسان ظاهر شد که آنچه نفس و بدن مشتاق به او است و از مقتضيّات قوای طبیعی و نفسانی به شمار مي رود و جمهور خلق مایل و طالب اویند مثل خوردن، آشامیدن، ازدواج نمودن، تمامی آنها رذائلند نه فضائل البته اصلاح نفس خود برمي آيد كسي كه به حيوانات نظر نماید می بیند که بسیاری از حيوانات در اين قسمت از انسان پیشی گرفته اند مثل سگ و خوک واصناف زیادی از حيوانات دریائی و حيوانات وحشی و طیور و پرندگان هوائی. زیرا چنانچه معلوم و هویدا است آنها به مراتب بسیار قوی ترند و حریص ترند از انسان و در طلب مأکول و مشروب زیادتر جدیت مي نمايند و نیز در باقی اموری که راجع به قواي شهوانی است مصرتر و قویترند و با اینکه همّ آنها مصروف بر همین است از انسان افضل نیستند یکی از صفات ممتازه آدمی اين است كه انسان هر قدر در طلب فضائل نفسانی بیشتر بکوشد و خود را به زیور اخلاقی بهتر بیاراند نفس و روح او بزرگتر مي شود و لذت وی زیادتر مي گردد و بیشتر محل بازمي كند برای کسب فضائل لکن لذائذ بدنی این طور نیست اگر قدری زیادتر از مصرف بدن استعمال شود تولید کسالت و امراض جسمانی مي كند و علاوه بر اینکه از وی لذت نمي برد  باعث مرض بلکه منجر به هلاكت گردد.
پس برای اینکه آنچه مقصود ما است از سعادت بشر و تحصیل فضائل روحانی او به طور سهل و آسانی فهمیده شود مي گوييم هر موجودی از موجودات مثل جمادات و نباتات و اصناف حيوانات بلکه عناصر از قبیل آب و هوا و موجودات علوی و غیر اینها را که مي نگريم می بینیم هر یک دارای خصوصيّاتي مي باشد که به وی از موجودات دیگر امتیار دارند .
و هیچ موجودی در این خصوصيّت با وی شرکت ندارد و هر یک را افعال خاص و آثار مخصوصی است که تشخیص حقیقت و تعیین هویت وی از آن نمایان می گردد اگر چه دارای قوا و ملکات و خصوصيّات دیگر نیز باشد که با باقی موجودات در آنها شرکت دارد.
و چون از میانه موجودات خلق نیک و صفات نیکو فقط اختصاص به انسان یافته و از امتیازات بشر به شمار مي رود اين است كه همین جهت را مورد بحث قرار دهیم و از خصوصيّات و آثار آن گفتگو نمائیم و غمض عین کنیم از خصوصيّات و صفات دیگری که با سیار موجودات شرکت دارد زیرا غرض ما در اینجا اصلاح صفات و خصوصيّات و اخلاق انسانی است نه جهات دیگر که اختصاص به علم طبیعی دارد امتیاز انسان از سایر حيوانات وخصوصيّاتي که به وی فضیلت و شرافت یافته و او را از حيوانات برتری داده و به آن لایق مقام انسانیت گردیده اعمال قوه فکر و تمیز و نظر و تدبر در امور اداری است که به اصطلاح حکماء وي را ( فلاسفه عملیه ) گونید .
آنچه از انسان به طور اراده و اختیار صادر مي گردد یکی از دو قسم خارج نیست یا آن را خیر و خوب گویند و تولید سعادت مي كند. یا آن را شر و بد گویند و به وی شقاوت پدید مي گردد.
 شریر و شقی کسی است که امور طبیعی و حظوظ نفسانی و تعیشات حيوانی جلو راه وي را سد نماید و مانع گردد و نگذارد رو به سعادت برود و ترقی و تعالی نماید زیرا که خیر و سعادت نصیب کسی مي گردد که به اراده و اختیار تحصیل فضائل اخلاقی کند و در طلب آن پافشاری نماید تا آنکه خود را به آن سعادتی که مخصوص به وي است و برای آن خلق شده برساند.
 و شر و شقاوت تولید مي گردد از آنچه یا به اراده و سعی یا از جهت کسالت و تنبلی انسان را از رسیده به سعادت باز دارد
اقسام خیرات به رای علمای قدیم
پیشینیان وعلمای قدیم خیرات را منقسم به اقسامی نموده اند به اينطور که گفته اند: بعضی از خیرات شریفند بعضی ممدوح، بعضی نافع، بعضی قابل کمال و مستعد قبول خیرند. و نیز اقسام دیگری گفته شد که بعد بیان مي نمائيم .
کمال انسان در تمیز و ادراک است
چنانچه در صفات قبل بیان نمودیم از برای هر موجودی از موجودات فعلی و کمالی است که مخصوص وی است و در آن خصوصيّت دیگران با وی شرکت ندارند يعني: صلاحیت برای آن ندارند و از آنها شایسته نیست كسي كه تدبر و تصفح نماید در امور عالم از فلکیات از قبیل کواکب و کرات و سیارات مثل شمس و قمر و عنصریات مثل جمادات و نباتات و حيوانات به انواع واقسام آنها مثل اسب و باز و امثال آن به خوبي بر وی معلوم مي شود که هر موجودی ازموجودات وظیفه معینی دارد و وي را کمالی است مخصوص به خود، که فائد و غایت وجود او در ظهور و پیدایش همان کمال است و منقصت وی در فقدان او است و این حکم لایتغیر در تمام موجودات جاری و ساری است.
انسان با رویّه و فکر کار مي كند
 پس از اینجا معلوم مي شود که انسانی که اشرف انواع کائنات به شمار مي رود نیز برای وی فعل خاص و عمل مخصوصی است که در این خصوصيّت هیچ موجودی با وی فعل خاص و عمل و شرافت وی بسته به ظهور همان خصوصيّت است و آن قوه عاقله و ممیزه او است و افعالی از او به طور رویه و فکر صادر مي گردد.
پس از اینجا مي توان فهمید که کمال بشر بسته به سعه فکر و قوت عقل و استحکام رأی و صراحت تمیز و ادراک او است و انسان هر قدر تمیز و ادراک وی صحیح تر و فکر و رویه او بیشتر و اختیار و صلاح اندیشی او در امور بهتر در مرتبه انسانیت کاملتر است مثلا شمشیر و اره، هر یک مخصوص فعلی و آلت کاری مي باشند و عمل هر یک نسبت به خودش کمال وی است لکن بهترین شمشیرها شمشیری است که برنده تر و تندتر باشد و نیز کمال اره به تیزی او است و همين طور مقایسه کن حال تمامی موجودات را . بهترین اسبها اسبی است که سریعتر و تندتر حرکت نماید و در دویدن چابکتر باشد و بهتر اطاعت سوار بنماید.
کمال بشر در قدرت و اشتداد جوهر نفس او است
 همين طور است حال انسان نسبت به كمالی که مخصوص به وي است بهترین و فاضل ترین مردم کسی است که بهتر بتواند ابراز نماید افعالی که از خواص انسانی به شمار مي رود و قوت و اشتداد جوهر نفس هر فردی نمایان مي شود که از موجودات دیگر زیادتر امتیاز و برتری پیدا نماید
پس از این بیانات به خوبي معلوم مي شود که جای شک و شبهه نیست که برای ما حتم و لازم است با جدیت تمام هر چه تمام تر بکوشیم و در طلب کمالی که از خصوصيّات انسانی به شمار مي رود برآئیم، يعني: کوشش و جدیت نمائیم در طلب خیری که کمال و تمامیت ما بسته به او است و برای وی خلق شده ایم و تا مي توانیم نفس خود را به مشقت و زحمت بیندازیم تا آنکه به منتهای کمال انسانی نائل گردیم و بایستی همت بر این گماریم که هر چه ما را دور مي كند و باز مي دارد از وصول به كمال اجتناب نمائیم.
آدمی که فاقد کمال انسانی شد در ردیف حيوانات به شمار مي رود
 تفکر و تدبر نما و ببین اسب، مثلا چگونه وقتي كه فاقد کمال لایق به خود گردید و آنچه متوقع از آنیم در معرض بروز و ظهور نیاورد يعني: خوب سواری نداد و کندرو و سنگین گردید چگونه از مرتبه اسبی تنزیل مي نمايد و بایستی پالان بر وی گذاشت و وی را با خر همدوش نمود همين طور است حال باقی موجودات.
 شمشیری که کند گردد با کارد و چاقو برابر است. پس انسان نیز اگر قوه تمیز و ادراک خود را که به همين قوه بر سایر موجودات امتیاز و برتری پیدا نمود و برکاینات سیادت و آقائی مي نمايد به مصرف خود برساند و به آنچه غرض اصلی از خلقت اوست وي را تکمیل ننماید آن وقت از مرتبه خود تنزل مي نمايد و به مرتبه بهائم و حيوانات مي رسد و این وقتی است که بروز و ظهور افعال انسانی از وی ناقص و غیر تام باشد اما کسی که افعال و اعمال او بر خلاف عدالت گردید و در فکر  و  رویّه ناقص و از طریقه حق  بالکیه انحراف نمود و برخلاف روش عقل پیروی شهوات نمود و به امور حسی مشغول گردید و تزکیۀ نفس ننمود چنین کسی که خود را در معرض غضب و سخط پرودگار واقع نمود و مستحق عذاب گشته و او به هلاکت نزدیک است برای اینکه مردم از شر وی ایمن گردند.
 اما اگر تزکیه اخلاقی نمود و قوه عاقله خود را به كار انداخت و امور حسی مانع و جلوگیر وی نگردید و از مادیات و طبیعیات اعراض نمود و رو به عالم حقیقت و توجه خود را به آن عالم معطوف گردانیده آن وقت چشم دل وی باز مي شود و کم کم مقام او بالا مي گيرد؛ تاآنکه از مرتبه طبیعت صعود مي نمايد.
 اعرض از مادیات انسان را به حقتعالي نزدیک مي نمايد .