کتابخانه

تغییر اندازه فونت

A+ | A- | Reset
حدیث اول ساخت PDF چاپ ارسال به دوست

بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بی حد ، خدائی را که فضلش در خلق منتشر است ، و دست جودش بر همه مسلط ، در جمیع امور او را سپاس می گزاریم، و بر رعایت حقوق از او یاری می طلبیم، و بخششهای پی در پی و نعمتهای پر بهره اش را شکر می گذاریم و شهادت می دهیم که غیر ازاو خدائی نیست . زبانها از ذکر صفات او قاصر و عقول از رسیدن بکنه معرفتش عاجز است.و درود بی پایان بر ذات برگزیده ای که تجلی گر انوار معرفت الهی است. کوکب درخشان انجم اولیاء و خاتم انبیاء که بعد از چهل سال به ارشاد خلق و تکمیل دین مبعوث گردید یعنی محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) ، آن که سرور فرستادگان حق است.
و درود بر وصی او و ابن عم او که خدای تعالی او را بمنزلۀ نفس پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قرار داد.
و بر اولاد طاهرین معصومش که دین به اخبار و احادیث آنها روشن است. و لعنت بر دشمنان آنها باد تا آب و آتش و باد و خاک برقرار است.
و بعد چنین گوید بندۀ معترف بر گناه خویش و محتاج رحمت پروردگار که خدای تعالی بلطف و احسانش با او معامل کند، و حلاوت عفو و غفرانش را به او بخشاند. وقتی آگاهی یافتم بر اخبار و احادیثی متواتر – از جهت معنا- ( چنان که علامۀ مجلسی (قده) در اربعین خود تواتر آنها را تاکید کرده است).
از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) که: ( من حفظ  علی امتی اربعین حدیثاً مما یحتاجون الیه فی امر دینهم بعثه الله عزوجل یوم القیامه مع النبیین و الصدیقین و  الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً ) و: (بعثه الله فقیهاً عالماً) و ( کنت له شفیعاً) دوست داشتم کتابی را که مشتمل بر چهل حدیث باشد به اسناد اهل بیت نبوت  ولایت تالیف نمایم بطوری که متضمن حل مشکلات و معضلات باشد تا اقتداء کرده باشم به علماء عاملین سلف (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین).
پس از اندیشه ی بسیار با خود گفتم که من از سواران این میدان نیستم ، علاوه بر این کسی که تصنیفی کند البته هدف انتقاد دیگران خواهد بود ، پس به نظرم رسید که ( ما لا یدرک کله لا یترک کله).
و احادیث را بیاری خدای توانا از مواطن عدیده و مواضع پراکنده جمع نمودم. و از هر حدیثی آن عبارتی را تفسیر نمودم که در نظرم محتاج به بیان بود. امید است که خدا از فضل عمیمش برای انجام این آرزو مرا موفق گرداند و آن را خالص برای وجه کریمش قرار دهد و مرا بوسیله آن نفع دهد روزی که مال و اولاد سودی ندارد پس بیاری او شروع می نمایم و از او توفیق می طلبم.
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث اول
اروی بالسند المتصل الی الشیخ الجلیل صاحب الوافی عن الکلینی (قدهما) عن حسین بن محمد الاشعری عن معلی بن محمد عن محمد بن جمهورعن عبدالرحمن بن ابی نجران عمن ذکره عن ابی عبدالله علیه السلام قال: « من حفظ من احادیثنا اربعین حدیثاً بعثه الله یوم القیامه فقیهاً عالماً».بسندمتصل به شیخ جلیل صاحب وافی از کلینی روایت می نمایم که حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس چهل حدیث از احادیث ما را حفظ نماید خداوند او را در قیامت فقیه و عالم بر انگیزاند.
«بیان»
این حدیث با مضمون بسیار مشهور بلکه متواتر بین عامه و خاصه است و علمای اخبار امامیه بطرق کثیره با تفاوت در لفظ نقل نموده اند  مانند:( من حفظ عی امتی اربعین حدیثاً مما یحتاجون الیه فی امر دینهم بعثه الله عزوجل یوم القیامه فقیهاً عالماً ) و: ( کنت له شفیعاً یوم القیامه) و مانند ( من حفظ امتی اربعین حدیثاً فی امر دینه یرید به وجه الله عزوجل و الدار الآخره بعثه الله یوم القیامه فقیهاً عالماً).و غیر ذلک از اخبار دیگر.
اما در تشخیص معنای مقصود از حفاظت آنها اختلاف شده است و گفته اند ظاهراً مراد از حفظ ، نگهداری در ذهن (1) است که در زمان سابق متعارف و معهود بوده .
و نیز گفته شده است که مراد از حفظ ، حفاظت از «اندراس» (2) و متروک شدن آنها است به آن چه شامل معنای حفاظت باشد خواه نگهداری در ذهن باشد و خواه نوشتن یا نقل کردن بین مردم و امثال اینها.
باز گفته شده است مراد از حفظ و نگهداری آنهاست به یکی از وجوه شش گانه ای مصلح و مقرر در علم درایه که این قول بعید بنظر می رسد . اما حق آنست که گفته شود حفاظت آنها مراتب مختلفی دارد و بر هر مرتبه ای ثوابی مترتب است هر چند به حسب آن مراتب ثواب متفاوت و مختلف می باشد.
اول حفظ لفظ آنها به یکی از اقسام حفاظت خواه در ذهن باشد یا کتابت و غیره .
دوم: حفظ الفاظ و مفاهیم لغوی و عرفی بجهت نقل نمودن برای دیگران.
سوم: حفظ الفاظ و تفکر در معانی و ادراک مقصود از آن ها و عمل نمودن مطابق آنها.
چهارم: حفظ لفظ و مفاهیم، و ادراک مقاصد از آن ها و عمل بر آن ها و ادراک حصول مقصود از آنها در نفس خویش بطوری که نشانۀ مقصود الهیه را در نفس خود در یابد. مثلاً حفظ احادیث راجع به نماز مشتمل بر چهار مرتبه است.
1- حفظ الفاظ و معانی لغوی آنها برای نقل تنها   نه عمل به آن.
2- حفظ الفاظ و مفاهیم لغوی آنها به جهت عمل به آن.
3- حفظ الفاظ و مفاهیم لغوی و تفکر در معانی آنها با ادراک مقصود از تشریع نماز و این که غرض از تشریع نماز تقرب به حق تعالی است.
4- حفظ کلیه وجوه با ادراک حصول و قرب نسبت به پروردگار خویش.
و خلاصه، اگر فرض شد که مقصود از نماز پیدایش تقربی است که مترتب بر آن است بوسیله بندگی پس حفظ آنها عبارت است از انجام چنین نمازی که نماز اولیاء است و موید این حدیث چنان که در کتاب خصال روایت شده فرمایش نبی اکرم است ضمن وصیت خود به حضرت علی (علیه السلام) که فرمودند:
( یا علی من حفظ من امتی  اربعین حدیثاً یطلب بذلک وجه الله عزوجل والدار الآخره حشره الله تعالی یوم القیامه مع النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً ، فقال (علی علیه السلام) : اخبرنی ما هذا الاحادیث ، فقال (صلی الله علیه و آله و سلم): ان تومن بالله وحده لا شریک له و تعبده و لا تعبد غیره و تقیم الصلوه بوضوء سابغ فی مواقیتها و لا تؤخرها؛ فان فی تأخیرها من غیر عله غضب الله عزوجل و تؤدی الزکوه و تصوم شهر رمضان و تحج البیت اذا کان لک مال و کنت مستطیعاً وان لا تعق والدیک و لا تاکل مال الیتیم ظلماً.
و لا تاکل الربا ، و لا تشرب الخمر و لا شیئاً من الاشربه المسکره ، و ان لا تزنی و لا تلوط ، و لا تمشی بالنمیمه ، و لا تحلف بالله کذباً و لا تسرق ، و لا تشهد شهاده الزور و لا حد قریباً کان او بعیداً . و ان تقبل الحق ممن جاء به ضغیراً او کبیراً. و ان لا ترکن الی ظالم و ان کان حمیماً قریباً،و ان لا تعم بالهوی ، و لا تقذف المحصنه ، و لا ترانی فان ایسر الریا و شرک بالله عزوجل و ان لا تقول لقصیر یا قصیر و لا لطویل ترید بذلک عیبه ، و ان لا تسخر من احد من خلق الله ، و ان تصبر علی البلاء و المصیبه و ان تشکر نعم الله التی انعم علیک، و ان لا تامن عقاب الله علی ذنب تصیبه ؛ و ان لا تقنط من رحمه الله ، و ان نتوب الی الله عزوجل من ذنوبک فان التائب من ذنوبه کمن لا ذنب له، وان لا تصر علی الذنوب مع الاستغفارفتکون کالمستهزی بالله و آیاته و رسله.
و ان تعلم ما اصابک لم یکن لیخطئک و ان ما اخطاک لم یک لیصیبک.
و ان لا تطلب سخط الخالق برضا المخلوق و ان لا توثر الدنیا علی الآخره و (ان توثر الآخره علی الدنیا –خ ل) لان الدنیا فانیه و الآخره باقیه.
و ان لا تبخل علی اخوانک بما تقدر علیه.
و ان تکون سریر کعلانیتک و ان لا تکون علانیتک حسنه و سریرتک قبیحه فان فعلت ذلک کنت من المنافقین ، و ان لا تکذب و ان لا تخالط الکذابین، و ان لا تغضب اذا سمعت حقاً ، و ان تؤدب نفسک و اهلک و ولدک و جیرانک علی حسب الطاقه ، و ان تعمل بما علمت و لا تعاملن احداً من خلق الله عزوجل الا بالحق، و ان تکون سهلا للقریب و البعید و ان لا تکون جباراً عنیداً ، و ان تکثر من التسبیح و التهلیل و الدعاء و ذکر الموت و ما بعده من القیامه و الجنه و النار ،و ان تکقر من قرائه القرآن و تعمل بما فیه. و ان تستغنم الکرامه بالمومنین و المومنات .
و ان تنظر الی کل ما ترضی فعله لنفسک فلا تعقله باحد من المومنین و لا تقل من فعل الخیر و لا تثقل علی احد و لا تمن علی احد اذا انعمت علیه ، و ان تکون الدنیا عندک سجناً حتی یجعل الله لک جنه ، فهذه اربعون حدیثاً من استقام علیها و حفظها عنی من امتی دخل الجنه برحمه الله و کان من افضل الناس و احبهم الی الله عزوجل بعد النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً.
ای علی (علیه السلام) هر کس از امت من چهل حدیث بخاطر خدای عزوجل و روز رستاخیز حفظ نماید، باری تعالی او را در روز قیامت با پیامبران و راستگویان و شهیدان و صالحان محشور می گرداند و چه نیکو رفیقانی هستند، حضرت علی (علیه السلام) عرض کرد آن احادیث کدامند؟ پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ایمان بخدای وحده لا شریک له و بندگی او نه بندگی غیر او.
و بر پا داشتن نماز با وضوء نیکو در اول وقت خود که تاخیر نماز بدون علت موجب خشم خدای عزوجل است.و اداء زکات و روزۀ ماه رمضان ، و قصد خانه خدا در موقع استطاعت و تمکن مالی، و عاق نشدن پدر و مادر ، و به ظلم نخوردن مال یتیم، و ربا خواری نکردن ، و آلوده نشدن بر شرب خمر و آشامیدن مسکرات ، و از زنا و لواط گریختن ، و دنبال سخن چینی نرفتن ، و قسم دروغ بخدا یاد ننمودن و مرتکب دزدی نشدن ، و برای هیچ کس از خویش با بیگانه شهادت دروغ ندادن ، و از کسی که حق با اوست قبول حق نمودن کوچک باشد یا بزرگ ، و با ظالم کمترین موافقت ننمودن اگر چه از خویشاوندان باشد ، و پیروی از هوی و هوس ننمودن، و عفیفه را نسبت زنا ندادن ، و در عبادت ریا ننمودن که ذره ای ریا شرک است به خدای عزوجل ، و کوتاه قامت را بقصد عیب جوئی (ای کوتاه) و بلند قامت را (ای دراز) خطاب ننمودن ، و مسخره نکردن هیچ یک از خلق خدای ، و بر بلاء و مصیبت صبر نمودن ، و شکر نعمت های الهی را که عنایت فرموده است بجای آوردن.
و در حال معصیت از عقاب خدا ایمن نبودن و در عین حال از رحمت او مایوس نشدن و از گناه به توبه پرداختن زیرا تائب از گناه مثل کسی است که گناه نکرده باشد و اصرار بر گناه نداشتن زیرا اصرار به گناه و استغفار مانند آن است که خدا و آیات آنچه بتو رسیده است خطا پذیر نبوده و آنچه نرسیده است نباید رسیده باشد.
و اختیارنکردن غضب خدای را بر خشنودی خلق و ترجیح ندادن دنیا بر آخرت بلکه آخرت را بر دنیا بر گزیدن که دنیای فانی و آخرت باقی است.
و بخل نورزیدن در حق برادران به آنچه مقدور است.
و در ظاهر و باطن یکسان بودن زیرا کسی که در باطن قبیح و بظاهر نیکو باشد از منافقین خواهد بود.
و دروغ نگفتن و با دروغ نگفتن و با دروغ گویان معاشرت نکردن، و از شنیدن حق خشمگین نشدن.
و باندازه توانائی در تادیب خود و اهل و اولاد همسایه کوشیدن ، و به دانش خود عمل نمودن ، و با خلق خدا بجز براستی و درستی و حق عمل نکردن.
و بر خویش و بیگانه مهربانی و ملایمت نمودن و متکبر و مخالفت حق نبودن ، و خدا را بسیار خواندن و او را تسبیح (3) و تهلیل(4) گفتن و نیز بسیار دعا نمودن و به فکر مرگ و بعد از مرگ و قیامت و بهشت دوزخ بودن ، و بسیار قرآن خواندن و به آن عمل نمودن.
و احسان و نیکوئی را بمومنین و مومنات غنیمت شمردن ، بفکر بودن که آن چه برای خویش خوش ندارد برای هیچ یک از مومنین انجام ندهد و از کار نیک ملول نشدن ، و خود را سر بار دیگر قرار ندادن ، و در مقابل انعام منت نگذاشتن، دنیا را بچشم زندان نگریستن تا خدا او را از اهل بهشت گرداند.
پس این ها چهل حدیث است که هر کس از امت من در حفظ آنها پایداری کند برحمت الهی داخل بهشت می گردد و بعد از پیامبران و صدیقین برترین و محبوب ترین مردم است نزد خدای عزوجل و خداوند او را در قیامت با انبیاء و راستگویان و شهداء و صالحین محشور خواهد فرمود که نیکو رفقائی هستند.
واضح است که صدق دلالت این خبر (چون شامل چهل حکم مستقل است) بر چهل حدیث کمتر از دلالت آن در تائید حدیث نخستین نیست و بنا بر این وجهی برای تامل شیخ بهائی در این صدق به نظر نمی رسد. اگر چه او (قدس سره) بعید دانسته و سپس نظر خود را نفی کرده است.
و چون بعضی اخبار مفسر بعض دیگرند، ممکن است گفته شود مراد از حفظ آنها حفاظتی است که محرک عمل به آن ها باشد با خلوص نیت و دلیل بر این سخن عبارت (یرید به وجه الله عزوجل) است که در ذیل یکی از احادیث ملاحظه شد.
و معنای عبارت (من استقام علیها) مداومت بر آن ها است بطوری که متصف گردد و لایق (حشره الله یوم القیام مع النبیین) شود زیرا این مقام جز برای اشخاصی که شایستگی آن را کسب نموده اند جایز نباشد. و از این جاست که دانسته می شود حفظ کلمۀ اخلاص یعنی کلمه (لا اله الا الله) سبب خلاصی از شرک جلی و خفی نمی گردد مگر این که اعتقاد یقینی گوینده باشد به طوری که حقیقت این معنا در باطن او رسوخ نماید و جز صفات ذاتی او شده باشد و حلاوت یکتا پرستی و خلاصی از ما سوی الله ذائقۀ وی را شیرین کرده باشد.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) در برخی از روایات مذکور( من حفظ علی امتی) ظاهراً کلمۀ (علی) به معنای (لام) است یعنی برای امت من. چنان که در قول خدای تعالی است ( و لتکبروا الله علی ما هدیکم)(5) یعنی : (لما هدیکم) و ممکن است بمعنای (من) باشد مانند آیه « اذا اکتالوا علی الناس یستوفون»(6) و معنی (من) نسبت به مقصود مناسب تر است و تخصیص ترتب ثواب در خصوص عدد چهل حدیث بدون کم و بیش شاید برای آنست که خود این عدد دارای خواص و آثاری است که باعث حصول بصیرت باطنیه می شود و حافظ را از هر جهت آگاه می سازد.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله) (اربعین حدیثاً) حدیث در لغت بمعنی کلام است و چون تدریجاً از ذهن خارج می شود آنرا حدیث نامیده اند ولی در اصطلاح کلام خاصی است که از دهان پیغمبر یا امام یا صحابه صادر شده باشد و یا کلامی است که حکایت گفتار و اعمال و تقریر معصوم باشد ولی بعض محدثین اسم حدیث را جز بر کلامی که از معصوم صادر شده باشد اطلاق نمی کنند اما اینجا مراد اعم از کلام نبی (صلی الله علیه و آله) و امام (علیه السلام) است.
فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله): ( من احادیثنا) شاید اشاره به این است که آثار مذکور از علم و تفقه و غیره برای حافظ ناشی از حفاظت احادیثی است که کلام خود معصومین باشد نه حفظ مطلق حدیث.
چون فرمایش آن حضرت (صلی الله علیه و آله) (مما یحتاجون الیه فی امر دینهم) ظاهراً مراد احادیثی است که مربوط به امر دین و آخرت است مانند اخبار وارده ای در اعتقادات اصول دین و اخلاق و احکام شرعیه چون بیشتر اخبار این بخش مقید به امر دین است و مطلقات آنها حمل بر مقیدات می شود.
فرمایش حضرت (فقیهاً عالماً) یعنی خداوند آنها را در زمرۀ فقهائی که قلمشان برتر از خون شهدا است محشور می گرداند ، و ممکن است در حفظ چهل حدیث خاصیتی وجود داشته باشد که حفظ کننده را در قیامت فقیه و عالم بر انگیزاند .
اما معنای دوم نسبت به مقصود مناسب تر است چنان که معنای اول با مطلق حفظ سازگارتر است چون گفته شد که برای حفظ مراتب مختلفی است که اول آنها حفط لفظ است هر چند معنای آن را نداند و بعید هم نیست زیرا برای فقه و دانش مراتبی است مرتبۀ اولش تشبّه است بعلماء و مرتبۀ آخر تحقق یافتن به فقه و دانش به طوری که آنها جزء ذات وملکۀ او گردد (مثل زیدٌ عدلٌ در تاکید اتصاف عدالت زید) و بین آنها مراتب زیادی است در شدت و ضعف چنان که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: (من تشبه بقوم فهومنهم)و نیز فرمودند: ( قرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه) و مقصود از فقه در فرمایش حضرت (صلی الله علیه و آله): (بعثه الله یوم القیامه فقیهاً عالماً) فقیهی نیست که بمعنی فهم باشد و عملی نیست که از احکام شرع و ادلۀ تفصیلیه بدست می آید زیرا آن ها معنائی است که در ذهن احداث می گردد  بلکه مراد بصیرت باطنی است بطوری که در قیامت مجهولاتش معلوم و معلوماتش مشهود و از روشنی قلب او هیچ موجودی پوشیده نیست و بسعۀ صدر بجمیع معلومات احاطه یافته کلیۀ موجودات در نظر او حاضر هستند.
علامه شیخ بهائی در کتاب اربعین خود کلامی از بعض اعلام در باین مقصود از کلمۀ فقه دراین حدیث و امثال آن نقل نموده و در آخر آن قسم یاد کرده که این ها کلامی است زیبا وپسندیده که سزاوار است با قلم نور بر صفحات چهره خود نگاش یابد.
..............................................
(1)-  از بر داشتن
(2)- متروک و مهجور ماندن و فراموش شدن
(3)- سبحان الله
(4)- لا اله الا الله
(5)- سوره 2 آیه 181 – تا این که خدا را بر هدایت کردن خودتان ببزرگی یاد نمائید.
(6)- سوره 83 آیه 2 – چون از مردم کیل بگیرند تمام گیرند.